بیا صادقانه فکر کنیم؛
بیا صادقانه فکر کنیم؛
اگر ما هم زاده های سالهای دور بودیم....
تنها غصه ی زندگی مان این بود که بزرگترها نگذاشتند درس بخوانیم،
سوادمان که به علوم تجربیِ زندگی رسید،
نشاندنمان سر سفره ی عقدِ مردی که نمیشناختیم!
و حسادتِ زنانه مان تنها برای دخترِ همسایه ی "آقا" بود که سالها، برای آقایمان دلبری کرده!
نه خاطره ای برای غرق شدن داشتیم...
نه آدمی برای رویا ساختن..
و نه عطری برای مُردن.. حالا ؛
درس خوانده ایم و حق انتخاب داریم اما؛
پُریم از رابطه های نصفه،
از فکرِ آدم های رفته،
از غصه ی نرسیدن ها و نخواستن ها،
از معشوقه های سابقِ "دلبر" که نمیدانیم به کدامشان حسادت کنیم و با کدامشان رقابت؟! و من چقدر دلم میخواست دخترِ چهارده ساله ی به زور شوهرداده ای در سال های دور بودم...
و تنها غصه ام همین بود!!!
#الناز_شهرکی
اگر ما هم زاده های سالهای دور بودیم....
تنها غصه ی زندگی مان این بود که بزرگترها نگذاشتند درس بخوانیم،
سوادمان که به علوم تجربیِ زندگی رسید،
نشاندنمان سر سفره ی عقدِ مردی که نمیشناختیم!
و حسادتِ زنانه مان تنها برای دخترِ همسایه ی "آقا" بود که سالها، برای آقایمان دلبری کرده!
نه خاطره ای برای غرق شدن داشتیم...
نه آدمی برای رویا ساختن..
و نه عطری برای مُردن.. حالا ؛
درس خوانده ایم و حق انتخاب داریم اما؛
پُریم از رابطه های نصفه،
از فکرِ آدم های رفته،
از غصه ی نرسیدن ها و نخواستن ها،
از معشوقه های سابقِ "دلبر" که نمیدانیم به کدامشان حسادت کنیم و با کدامشان رقابت؟! و من چقدر دلم میخواست دخترِ چهارده ساله ی به زور شوهرداده ای در سال های دور بودم...
و تنها غصه ام همین بود!!!
#الناز_شهرکی
۱.۶k
۲۷ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.