من زخمهای بینظیری به تن دارم اما

من زخم‌های بی‌نظیری به تن دارم اما
تو مهربان‌ترین‌شان بودی
عمیق‌ترین‌شان
عزیزترین‌شان 
بعد از تو آدم‌ها 
تنها خراش‌های کوچکی بودند بر پوستم 
که هیچ‌کدام‌شان 
به‌پای تو
به قلبم نرسیدند

بعد از تو آدم‌ها 
تنها خراش‌های کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند 
تو بعد از هر زخم تازه‌ای دوباره باز می‌گردی 
و هربار 
عزیزتر از پیش
هربار عمیق‌تر.

#رويا_شاه‌_حسین‌_زاده
دیدگاه ها (۱)

همه شب با دل دیوانه خود در حرفم...چه کنم ، جز دل خود نامه بر...

نزدیکتری از رگِ گردنبه من اما گاهی فقط آغوش تو را می طلبد ...

در نهایتدر نیمه شبیباز خواهم گشتبه جایی که به آن تعلق دارم.ب...

افرادی که در مسیر زندگی به بلوغ عاطفی و فکری و شخصیتی می‌رسن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط