کیوت ولی خشن پارت آخر

کیوت ولی خشن پارت ۳۰ (آخر)

روز عروسی

.... : ماه شدی گلم خیلی لباس بهت میاد انتخاب خودته ؟
ا.ت : نه انتخاب شوهرمه
.... : خوبه خوب کسیو انتخاب کردی
ا.ت : مرسی
گوشیت زنگ میخوره
ا.ت : الو ؟
کوک : چاگیا من پایینم زود بیا
ا.ت : کارم تموم شد الان میام
بعدش کوک از ماشین پیاده شد و بهش تکیه داد تا بیای
رفتی از پنجره نگاش کردی خیلی خوشتیپ شده بود (بچم همه جوره خوشگله) زود رفتی پایین
کوک تو ذهنش :
دیدم که داره میاد پایین زیباییش چندبرابر شده بود نمیدونستم چی بگم فقط صبر کردم تا بیاد
ا.ت تو ذهنش :
داشتم از پله ها میومدم پایین دیدم جونگکوک بهم زل زده و سکوت کرده خواستم یه چیزی بگم ولی زیباییش حواسمو پرت کرد
خواستی درو باز کنی که
کوک : شما چرا خانم جئون ؟
ا‌.ت : (سکوت)
کوک : من باز میکنم
ا.ت : (خنده)
سوار شدین رسیدین به سالن
داشتی میومدین همه داشتن براتون دست میزدن

آخرای عروسی

ع (عاقد) : خب آقای جئون جونگکوک من میتوانم شما را به عقد خانم جئون ا.ت دربیاورم ؟ (پس مهریه چی مهریه نمیدن ؟)
بهت نگاه میکنه لبخند میزنه و
کوک : بله
(تشویق)
ع : و اما خانم جئون ا.ت من میتوانم شما را به عقد آقای جئون جونگکوک دربیاورم ؟
استرس گرفته بودی داشتی میلرزیدی
جونگکوک متوجه شد و دستتو گرفت بهش نگاه کردی و گفتی
ا.ت : بله
چند دیقه بعد
داشتن ازتون عکس میگرفتن یهو یه عکاس گفت
عکاس : هم دیگه رو ببوسین
کوک : امممم خیلی خب
بعد رو به تو کرد و گفت
کوک : چه بخوای چه نخوای...مجبوری
دستشو گذاشت رو گردنت و بهت نزدیک شد و...... (آره)

الان هفت ساله که ازدواج کردین و یه پسر بچه دارین (ماشالله به باباش رفته) و البته یه زندگی جدید

پایانننننن مرسی بابت حمایت هاتون امیدوارم که دوست داشته باشید اگه میخاین بازم بگین روی چشمم عاشقتونم ♡
دیدگاه ها (۲)

ریکشنشون وقتی تو جمع ددی صداشون میکنی (درخواستی)نامجون : تو ...

ریکشنشون وقتی اشتباهی مامانشونو میزنینامجون : معلوم هست چیکا...

کیوت ولی خشن پارت ۲۹روز بعدخ (خدمتکار) : خانم...خانم لطفا بی...

کیوت ولی خشن پارت ۲۸شب جفتتون تو اتاق کار جونگکوک نشسته بودی...

تکپارتی اسمات کوک درخواستی

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁷جونگکوک: معرفی میکنم... خانم کیم ا/ت. دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط