عاشقانه
#عاشقانه
نشسته بودیم تو آلاچیق و بغلش کرده بودم که از تو کیفش یه کاغد و خودکار دراورد
گفت میخوام برات امروز یه نقاشی بکشم
گفتم باشه پیکاسو من....
بکش ببینم چی میخوای بکشی...
یه خونه کشید و گفت این خونه رویاهامون هستش...
از الان دارم میگم خونه رو به نام من میزنی فهمیدی؟؟
گفتم به روی چشم...
یه ماشین جلوی خونه کشید
گفت این ماشین رویاهامونه
از این شاسی بلنداس اینم به نام من میزنی فهمیدی؟؟
گفتم چشم شما جون بخواه...
دار و ندارم مال تو
همه زندگیم رو میزنم به نام تو...
گفت الهی قربونت بشم که هر چی میگم میگی چشم...
گفتم منم در عوض یه چیزایی میخوام
گفت والا من نه میتونم ماشین بگیرم نه خونه
نهایتش یه چهار تا جهیزیه بیارم که فکر نکنم به یه دست سرویس بشقاب و قابلمه راضی بشی
گفتم من این چیزارو نمیخوام
چیزای خیلی گرون تری داری که میتونی به نامم بزنی...
گفت مثلا چی؟؟؟
دست گذاشتم رو قلبش گفتم اینو به نامم میزنی
یه ذره فکر کرد و گفت با اینکه خیلی گرونه ولی عیب نداره میزنم به نام تو،یه آقایی که بیشتر نداریم...
دستم رو گرفت گذاشت رو لبش،بوسید،بعد گذاشت رو قلبش...
گفت بیا اینم مهر سند
از این لحظه به نام تو شد
گفت خب دیگه چی میخوای؟؟؟
دست گذاشتم رو چشماش
گفت نه نه اینا که خیلی گرونه،رنگش رو نگاه کن عسلیه ها،میدونی چشمای عسلی چقدر گرونه
اصلا فکرش رو نکن...
سرم رو انداختم پایین
گفت خب باشه ولی قول بده مراقبشون باشی
من قصد فروش نداشتم
ولی دیگه دلم نیومد
بازم دستم رو بوس کرد و گذاشت رو جفت چشماش..
گفت بیا اینم مهر سند...
حالا نزدیک چند سال میگذره...
بی انصاف چجوری چیزی که سندش به نام من بود رو به کس دیگه فروختی...
اونا مال منه
اون قلبت،جفت چشات سندش به نام منه
آخه مگه میشه یه چیز رو به دو نفر بفروشی
پس بده مال من رو...
اون قلب مال منه
اون چشمای عسلی مال منه
بی معرفت مگه یادت نیست
خودت مهر سندش رو زدی
تو خودت به نامم زدی
آهای مردم بگید حقم رو بهم پس بده
آهای مردم سندش دستمه بهش بگید حق نداره به کس دیگه بفروشه...
حق نداری بی انصاف...
حق نداری...
#امیرعلی_اسدی
نشسته بودیم تو آلاچیق و بغلش کرده بودم که از تو کیفش یه کاغد و خودکار دراورد
گفت میخوام برات امروز یه نقاشی بکشم
گفتم باشه پیکاسو من....
بکش ببینم چی میخوای بکشی...
یه خونه کشید و گفت این خونه رویاهامون هستش...
از الان دارم میگم خونه رو به نام من میزنی فهمیدی؟؟
گفتم به روی چشم...
یه ماشین جلوی خونه کشید
گفت این ماشین رویاهامونه
از این شاسی بلنداس اینم به نام من میزنی فهمیدی؟؟
گفتم چشم شما جون بخواه...
دار و ندارم مال تو
همه زندگیم رو میزنم به نام تو...
گفت الهی قربونت بشم که هر چی میگم میگی چشم...
گفتم منم در عوض یه چیزایی میخوام
گفت والا من نه میتونم ماشین بگیرم نه خونه
نهایتش یه چهار تا جهیزیه بیارم که فکر نکنم به یه دست سرویس بشقاب و قابلمه راضی بشی
گفتم من این چیزارو نمیخوام
چیزای خیلی گرون تری داری که میتونی به نامم بزنی...
گفت مثلا چی؟؟؟
دست گذاشتم رو قلبش گفتم اینو به نامم میزنی
یه ذره فکر کرد و گفت با اینکه خیلی گرونه ولی عیب نداره میزنم به نام تو،یه آقایی که بیشتر نداریم...
دستم رو گرفت گذاشت رو لبش،بوسید،بعد گذاشت رو قلبش...
گفت بیا اینم مهر سند
از این لحظه به نام تو شد
گفت خب دیگه چی میخوای؟؟؟
دست گذاشتم رو چشماش
گفت نه نه اینا که خیلی گرونه،رنگش رو نگاه کن عسلیه ها،میدونی چشمای عسلی چقدر گرونه
اصلا فکرش رو نکن...
سرم رو انداختم پایین
گفت خب باشه ولی قول بده مراقبشون باشی
من قصد فروش نداشتم
ولی دیگه دلم نیومد
بازم دستم رو بوس کرد و گذاشت رو جفت چشماش..
گفت بیا اینم مهر سند...
حالا نزدیک چند سال میگذره...
بی انصاف چجوری چیزی که سندش به نام من بود رو به کس دیگه فروختی...
اونا مال منه
اون قلبت،جفت چشات سندش به نام منه
آخه مگه میشه یه چیز رو به دو نفر بفروشی
پس بده مال من رو...
اون قلب مال منه
اون چشمای عسلی مال منه
بی معرفت مگه یادت نیست
خودت مهر سندش رو زدی
تو خودت به نامم زدی
آهای مردم بگید حقم رو بهم پس بده
آهای مردم سندش دستمه بهش بگید حق نداره به کس دیگه بفروشه...
حق نداری بی انصاف...
حق نداری...
#امیرعلی_اسدی
۲.۷k
۲۹ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.