از عقابی پرسیدند

از عقابی پرسیدند:
آیا ترس به زمین افتادن را نداری؟

عقاب لبخند زد و گفت:
من انسان نیستم
كه با كمی به بلندی رفتن
تكبر كنم!
من در اوج بلندی
نگاهم همیشه به زمین است.
دیدگاه ها (۲)

زندگی دیکته ای نیستکه آن را به ما خواهند گفت!زندگی انشایی اس...

خدایِ من! تو همونی که تاصداش میزنم میگه جانم و اون موقَعس که...

سقف خانه ی ما سوراخ است !ولی درعوض مناره های مسجد سربه فلک ک...

روزی "اندوه" به روستای ما آمد"گفتیم رهگذر استاما ماندگفتیم م...

خون سنگین :شب آروم بود، ولی اون آرومی یه جور سنگینی داشت. کو...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط