Monster in the forest
Monster in the forest
پارت 4
ا.ت: 6 سال
جونگ کوک: چییی؟ یعنی من..هق هق.. 6 ساله که توی این خراب شده ام؟ 6 سال مردم رو آزار میدادم و میکشتم... هق هق... من واقعا وحشتناکم... هق هق هق...*گریه*
ا.ت: نه.. عیبی نداره... تو مقصر نیستی
جونگ کوک: چرا.. هق.. چرا هستم... اگه من نیستم پس کیه؟.. هق..
ا.ت: خودت گفتی یکی دیگه داره کنترلت میکنه
جونگ کوک:.. هق... آره ولی من اونارو کشتم... هق... اگه بقیه هم بفهمن.. هق.. من رو مقصر میدونن و میکشنم.. هق..
ا.ت: حالا بعدا به بقیه رسیدگی میکنیم
جونگ کوک: من حتی اگه بتونم برگردم چجوری اجازه میدن یه ومپایر بینشون زندگی کنه..هق..
ا.ت: خب شاید راهی باشه که بتونی دوباره انسان بشی
جونگ کوک: نه امکان نداره...هق... چجوری امکان داره؟ من الان مردم..هق..
ا.ت: یه راهی براش پیدا میکنیم و درستش میکنیم...همونطور که یه انسان میتونه تبدیل به ومپایر بشه یه ومپایر هم میتونه تبدیل به انسان بشه
جونگ کوک: هق..اگه نشد چی؟
ا.ت: اگه نشد اون موقع یه فکری میکنیم اینا فقط احتماله
جونگ کوک:..هق...من میترسم
ا.ت:*بغلش میکنه* نمیخواد بترسی..من از اینکه تو بکشیم نمیترسم..تازه حتی باعث افتخار هم هست که توسط تو کشته بشم
جونگ کوک:*یهو از بغلش میاد بیرون*
جاااااااانم؟؟؟؟؟ 😐😐😐😐😐
ا.ت: راست میگم خب😂چرا نارحت بشم که توسط تو کشته بشم آخه؟ از اینم گذشته بنظرم توسط یه ومپایر کشته شدن خیلی باحاله🤗
جونگ کوک: وات ده فاز😐
همونطور که جونگ کوک گفت حتی اگه خوشحالم باشه یا لبخند بزنه اشک میریزه پس همه ی اینا رو اینطوری تصور کنین )
( یهویی یه خرگوش سفید میدوئه میاد داخل)
ا.ت: جییییییییغ یا امامزاده ی هاشم این از کدوم گوری اومد نزدیکم نیاااااا
جونگ کوک: عه مینی!! *نازش میکنه* خرگوش کوچولویه من حالش چطوره؟؟😄😄
ا.ت: *گوشه ی خونه چسبیده* الان چیشد یهو؟
جونگ کوک: این خرگوشمه...مینی...این بیچاره هم من کشتم ولی با این تفاوت که حیوون خونگیم کردمش.. خیلی نازه مگه نه😄😄
ا.ت: 😬 خب آره خیلی... نیش های قشنگی داره😬میبینم چشماشم رنگیه... قرمزم هست چه زیبا😬
جونگ کوک: ممنون😊 *باهاش بازی میکنه*
ا.ت: میبینم داری با همزادت بازی میکنی😂
جونگ کوک: منظورت چیه؟
ا.ت: خب تو خیلی شبیه خرگوشی*لپشو میکشه*ذوق* بااااانی کوچولو😄
جونگ کوک: الان تو چجور به موجودی مثل من میگی بانی کوچولو واقعا جای تعجبه فازت رو درک نمیکنم اصلا😐😐شاید اون موقع که انسان بودم یذره شباهت داشتم ولی الان که ندارم🤨
ا.ت: نخیر الان تنها تفاوتی که داری اینه که دندون نیش داری مگرنه خیلی شبیهی تازه هیولای جنگل شماره 8 هم که بشی برای من همون بانی کوچولویی😊بااااانی کوچولو😄
از نظر من که حالا که ومپایر شدی خیلی هم بامزه ای😄😄
جونگ کوک: نیستم
ا.ت: هستی
متاسفنه ویسگون خطا میده😐
پارت 4
ا.ت: 6 سال
جونگ کوک: چییی؟ یعنی من..هق هق.. 6 ساله که توی این خراب شده ام؟ 6 سال مردم رو آزار میدادم و میکشتم... هق هق... من واقعا وحشتناکم... هق هق هق...*گریه*
ا.ت: نه.. عیبی نداره... تو مقصر نیستی
جونگ کوک: چرا.. هق.. چرا هستم... اگه من نیستم پس کیه؟.. هق..
ا.ت: خودت گفتی یکی دیگه داره کنترلت میکنه
جونگ کوک:.. هق... آره ولی من اونارو کشتم... هق... اگه بقیه هم بفهمن.. هق.. من رو مقصر میدونن و میکشنم.. هق..
ا.ت: حالا بعدا به بقیه رسیدگی میکنیم
جونگ کوک: من حتی اگه بتونم برگردم چجوری اجازه میدن یه ومپایر بینشون زندگی کنه..هق..
ا.ت: خب شاید راهی باشه که بتونی دوباره انسان بشی
جونگ کوک: نه امکان نداره...هق... چجوری امکان داره؟ من الان مردم..هق..
ا.ت: یه راهی براش پیدا میکنیم و درستش میکنیم...همونطور که یه انسان میتونه تبدیل به ومپایر بشه یه ومپایر هم میتونه تبدیل به انسان بشه
جونگ کوک: هق..اگه نشد چی؟
ا.ت: اگه نشد اون موقع یه فکری میکنیم اینا فقط احتماله
جونگ کوک:..هق...من میترسم
ا.ت:*بغلش میکنه* نمیخواد بترسی..من از اینکه تو بکشیم نمیترسم..تازه حتی باعث افتخار هم هست که توسط تو کشته بشم
جونگ کوک:*یهو از بغلش میاد بیرون*
جاااااااانم؟؟؟؟؟ 😐😐😐😐😐
ا.ت: راست میگم خب😂چرا نارحت بشم که توسط تو کشته بشم آخه؟ از اینم گذشته بنظرم توسط یه ومپایر کشته شدن خیلی باحاله🤗
جونگ کوک: وات ده فاز😐
همونطور که جونگ کوک گفت حتی اگه خوشحالم باشه یا لبخند بزنه اشک میریزه پس همه ی اینا رو اینطوری تصور کنین )
( یهویی یه خرگوش سفید میدوئه میاد داخل)
ا.ت: جییییییییغ یا امامزاده ی هاشم این از کدوم گوری اومد نزدیکم نیاااااا
جونگ کوک: عه مینی!! *نازش میکنه* خرگوش کوچولویه من حالش چطوره؟؟😄😄
ا.ت: *گوشه ی خونه چسبیده* الان چیشد یهو؟
جونگ کوک: این خرگوشمه...مینی...این بیچاره هم من کشتم ولی با این تفاوت که حیوون خونگیم کردمش.. خیلی نازه مگه نه😄😄
ا.ت: 😬 خب آره خیلی... نیش های قشنگی داره😬میبینم چشماشم رنگیه... قرمزم هست چه زیبا😬
جونگ کوک: ممنون😊 *باهاش بازی میکنه*
ا.ت: میبینم داری با همزادت بازی میکنی😂
جونگ کوک: منظورت چیه؟
ا.ت: خب تو خیلی شبیه خرگوشی*لپشو میکشه*ذوق* بااااانی کوچولو😄
جونگ کوک: الان تو چجور به موجودی مثل من میگی بانی کوچولو واقعا جای تعجبه فازت رو درک نمیکنم اصلا😐😐شاید اون موقع که انسان بودم یذره شباهت داشتم ولی الان که ندارم🤨
ا.ت: نخیر الان تنها تفاوتی که داری اینه که دندون نیش داری مگرنه خیلی شبیهی تازه هیولای جنگل شماره 8 هم که بشی برای من همون بانی کوچولویی😊بااااانی کوچولو😄
از نظر من که حالا که ومپایر شدی خیلی هم بامزه ای😄😄
جونگ کوک: نیستم
ا.ت: هستی
متاسفنه ویسگون خطا میده😐
۱۰.۷k
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.