Monster in the forest
Monster in the forest
پارت 6
جونگ کوک: حتما باید یه غلطی بکنی؟
ا.ت: اوهوم•-•
جونگ کوک: خب میخوای چیکار کنی؟ اینجاهیچ سرگرمی وجود نداره.
ا.ت: خب..... بیا جرعت حقیقت
جونگ کوک: باشه
( مدتی بعد)
ا.ت: جرعت یا حقیقت؟
جونگ کوک: جرعت
ا.ت: منو ببر بیرون توی جنگل دورم بده•-•
جونگ کوک: چییییییی؟؟؟؟ حواست هست چی داری میگی اصلا میدونی اون بیرون چه خبره اگه هیولایی چیزی حمله کنه بهت چی؟
ا.ت: مگه این جنگل هیاهول داره🥲
جونگ کوک: آره ولی با اون هیولاهایی که فکر میکنی فرق میکنن توهمن و واقعی نیستن اگر تو یه لحظه ازشون بترسی یا فکر کنی واقعین واقعی میشن و الفاتحه
ا.ت: عه چقدر عالی من هیاهول دوست دارم•-•
جونگ کوک: آره دیدم با دیدن یه خرگوش چه جیغ فرا بنفشی زدی😐😐
ا.ت: خب تو از من محافظت میکنی🙂نمیکنی؟☹️
جونگ کوک: هاه....آره و الان دارم ازت محافظت میکنم که نمیزارم بری
ا.ت: ولی من موخوام برم🥺
جونگ کوک: من تورو به قبر نزدیک نمیکنم.... چشماتم اینجوری نکن
ا.ت: 🥺🥺🥺🥺🥺
جونگ کوک: 😑😑😑
ا.ت: خب 1 امتیاز ازت رفت😑من ازت جلوترم😏😏😏
جونگ کوک: جرعت یا حقیقت
ا.ت:........جرعت
جونگ کوک: منو...ببوس😈
ا.ت: هان؟ تو الان چی گفتی؟
جونگ کوک: گفتم منو ببوس😈
ا.ت:*با بالشت میزنه تو صورتش*خاک تو سرت
شدی همون عوضی که قبلا بودی!!
جونگ کوک: تازه کجاشو دیدی😈*ا.ت رو میبوسه*(فردا نماز توبه از ساعت 12 ظهر تا 9 شب برگزار میشود😐)
ا.ت:........ ( من جاش بودم انواع و اقسام سکته هارو میزدم و راهی قبر میشدم😐)
جونگ کوک:*ازش جدا میشه* یااااااا ببخشید ببخشید ببخشیییییییییددددد
ا.ت:*سرش پایینه*ع...عیب نداره
جونگ کوک: چرا عیب داره تا الان کنار من امنیت جانی نداشتی الان دیگه امنیت جسمی هم نداری *تند تند میگه*(استغفرالله..)
ا.ت: چی؟
جونگ کوک: چی؟
ا.ت: چی گفتی؟
جونگ کوک: چی گفتم؟
ا.ت:..... خب باشه حالا ولش کن اصلا بیا یه بازی دیگه بکنیم
جونگ کوک: چه بازی؟
ا.ت: هااااااه.... میگم ساعت چنده؟
جونگ کوک: نمیدونم... عه ساعت 7 صبحه
ا.ت: یعنی ما از دیشب بیداریم!!!!!!! من خوابم میااااد
جونگ کوک: خب بخواب
ا.ت: خب الان صبحه اگه الان بخوابم کی بیدار میشم
جونگ کوک: شب... مثل من منم الان وقت خوابمه
ا.ت: آها چون تو یه ومپایری تنظیماتت فرق میکنه.... عه راستی اینجا که فقط یه تخت هست... جای خوابیدن روی زمین هم نیست
جونگ کوک: جای شاخات نیست؟
ا.ت: خب من اگه روی زمین بخوابم 10 دور دور زمین دور میخورم توی خواب خیلی غلت میزنم
جونگ کوک: خب چه فرقی با تخت داره بازم که غلت میزنی
ا.ت: آره بخاطر همین همیشه رو به دیوار تخت میخوابم•-•
جونگ کوک: منم جام عوض بشه خوابم نمیبره
ا.ت: خب چه کنیم؟
جونگ کوک: مجبوریم دوتایی از تخت استفاده کنیم
عزیزان انقدر فکر بد نکنین😬😁 بقیش پارت بعدی
پارت 6
جونگ کوک: حتما باید یه غلطی بکنی؟
ا.ت: اوهوم•-•
جونگ کوک: خب میخوای چیکار کنی؟ اینجاهیچ سرگرمی وجود نداره.
ا.ت: خب..... بیا جرعت حقیقت
جونگ کوک: باشه
( مدتی بعد)
ا.ت: جرعت یا حقیقت؟
جونگ کوک: جرعت
ا.ت: منو ببر بیرون توی جنگل دورم بده•-•
جونگ کوک: چییییییی؟؟؟؟ حواست هست چی داری میگی اصلا میدونی اون بیرون چه خبره اگه هیولایی چیزی حمله کنه بهت چی؟
ا.ت: مگه این جنگل هیاهول داره🥲
جونگ کوک: آره ولی با اون هیولاهایی که فکر میکنی فرق میکنن توهمن و واقعی نیستن اگر تو یه لحظه ازشون بترسی یا فکر کنی واقعین واقعی میشن و الفاتحه
ا.ت: عه چقدر عالی من هیاهول دوست دارم•-•
جونگ کوک: آره دیدم با دیدن یه خرگوش چه جیغ فرا بنفشی زدی😐😐
ا.ت: خب تو از من محافظت میکنی🙂نمیکنی؟☹️
جونگ کوک: هاه....آره و الان دارم ازت محافظت میکنم که نمیزارم بری
ا.ت: ولی من موخوام برم🥺
جونگ کوک: من تورو به قبر نزدیک نمیکنم.... چشماتم اینجوری نکن
ا.ت: 🥺🥺🥺🥺🥺
جونگ کوک: 😑😑😑
ا.ت: خب 1 امتیاز ازت رفت😑من ازت جلوترم😏😏😏
جونگ کوک: جرعت یا حقیقت
ا.ت:........جرعت
جونگ کوک: منو...ببوس😈
ا.ت: هان؟ تو الان چی گفتی؟
جونگ کوک: گفتم منو ببوس😈
ا.ت:*با بالشت میزنه تو صورتش*خاک تو سرت
شدی همون عوضی که قبلا بودی!!
جونگ کوک: تازه کجاشو دیدی😈*ا.ت رو میبوسه*(فردا نماز توبه از ساعت 12 ظهر تا 9 شب برگزار میشود😐)
ا.ت:........ ( من جاش بودم انواع و اقسام سکته هارو میزدم و راهی قبر میشدم😐)
جونگ کوک:*ازش جدا میشه* یااااااا ببخشید ببخشید ببخشیییییییییددددد
ا.ت:*سرش پایینه*ع...عیب نداره
جونگ کوک: چرا عیب داره تا الان کنار من امنیت جانی نداشتی الان دیگه امنیت جسمی هم نداری *تند تند میگه*(استغفرالله..)
ا.ت: چی؟
جونگ کوک: چی؟
ا.ت: چی گفتی؟
جونگ کوک: چی گفتم؟
ا.ت:..... خب باشه حالا ولش کن اصلا بیا یه بازی دیگه بکنیم
جونگ کوک: چه بازی؟
ا.ت: هااااااه.... میگم ساعت چنده؟
جونگ کوک: نمیدونم... عه ساعت 7 صبحه
ا.ت: یعنی ما از دیشب بیداریم!!!!!!! من خوابم میااااد
جونگ کوک: خب بخواب
ا.ت: خب الان صبحه اگه الان بخوابم کی بیدار میشم
جونگ کوک: شب... مثل من منم الان وقت خوابمه
ا.ت: آها چون تو یه ومپایری تنظیماتت فرق میکنه.... عه راستی اینجا که فقط یه تخت هست... جای خوابیدن روی زمین هم نیست
جونگ کوک: جای شاخات نیست؟
ا.ت: خب من اگه روی زمین بخوابم 10 دور دور زمین دور میخورم توی خواب خیلی غلت میزنم
جونگ کوک: خب چه فرقی با تخت داره بازم که غلت میزنی
ا.ت: آره بخاطر همین همیشه رو به دیوار تخت میخوابم•-•
جونگ کوک: منم جام عوض بشه خوابم نمیبره
ا.ت: خب چه کنیم؟
جونگ کوک: مجبوریم دوتایی از تخت استفاده کنیم
عزیزان انقدر فکر بد نکنین😬😁 بقیش پارت بعدی
۱۳.۰k
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.