میگن آدما فقط یه بار متولد میشن یه بار زندگی میکنن و نه

میگن آدما فقط یه بار متولد میشن ، یه بار زندگی میکنن و نهایتا یک بار هم برای همیشه میمیرن ، کاری به بحث های غیرعقلانی ندارم که ما بارها با اتفاقی زاده میشیم و بارها هم با شکستن میمیریم...
خیلی وقتا به خودم میگم اگه میتونستم یه زندگی دیگه داشته باشم چه شکلی میشد؟
اگه باز هم میخواستم وارد این دنیا بشم یکی از روزای گرم تابستون رو انتخاب میکردم یا تنفرم از گرما من رو به سمت روزهای کوتاه و سرد دی ماه میکشید؟
باز هم صبح زود راضی بودم مادرم برای من بیدار بشه یا دلم نمیومد و دیر تر برای به دنیا اومدن دست و پا میزدم؟
باز هم با عشق و هیجان وارد مدرسه میشدم یا وقتی یاد زندگی قبلیم می افتادم قدم هام سست میشد و به آغوش مادرم پناه میبردم؟
باز هم سخت ترین راه را برای ذره ذره کشتن خودم پیدا میکردم یا وقتی زخم روی قلبم بهم تلنگر میزد دور عاشق شدنو خط میکشیدم؟
باز هم...شاید اصلا راضی نبودم به این همه داستان...شاید راضی بودم به چند قطره اشک مادرم برای از دست دادنم...شاید نبودنم می ارزید به کم شدن یه آدم از روی زمین...
درست که فکر میکنم،اگه زندگی برگرده عقب شاید ترجیحم «نیامدن» باشد
دیدگاه ها (۱۲)

آدم باید یک خانه در خیالش داشته باشد،یک خانه ی مثلا جنگلی!که...

.تاحالا رو جدول های کنار خیابون راه رفتی؟تاحالا شده سعی کنی ...

‏بهار که تموم شد‏ماه رمضونم که تموم شد‏از امروز تقصیر این حج...

میدانی؟تازگی ها زندگی جوری شده است که از کسی توقع نداشته باش...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

دختر کوچولوی تناسخ یافته من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط