تک پارتی تهیونگ
#تک_پارتی_تهیونگ
سلام من ا/ت هستم 24 سالمه و دوساله با تهیونگ رفیقم
وای خدا ی روز کسل کننده ی دیگه .....
اوفففف حوصلم سر رفته
*تهیونگ به گوشیت زنگ زد
ا/ت:الو سلام تهیونگا
تهیونگ:سلام چطوری
ا/ت:خوبم تو چطوری
تهیونگ:منم خوبم
تهیونگ:اوممم کجایی چیکار میکنی
ا/ت:هیچی نشستم خونه حوصلم سر رفته
تهیونگ:میخوای بیای پیش من
ا/ت:کجا؟
تهیونگ:من اومدم کمپانی تمرین اگ میخوای بیا اینجا
ا/ت:اوهوم باشه فکر خوبیه الان میایم
*از دید تهیونگ:
توی کمپانی بودم مشغول خوندن بودم همش فکرم پیش ا/ت بود و دیگه نمیتونستم حسمو ازش پنهون کنم زنگ زدم بهش که بیاد پیشم
*رفتم کمپانی دیدم تهیونگ داره اهنگ میخونه و متوجه نشد که من اومدم رفتم نشستم که دیدم ساکت شد
تهیونگ:اومدی
ا/ت:اره
تهیونگ:چقد بی سر صدا
ا/ت:خیلی داشتی قشنگ میخوندی نمیخواستم چیزی بگم...ادامه بده بخون
تهیونگ:باشه
*شروع کرد به خوندن که دیدم دوباره ساکت شد
ا/ت:چی شد؟
تهیونگ:اینجوری که نگاهم میکنی نمیتونم بخونم
ا/ت:میخوای نگاه نکنم؟
تهیونگ:بیخیال میخوام استراحت کنم
*اومد پیشم نشست
تهیونگ:ا/ت میشه شیشه ابمو از کنارت بدی
ا/ت:بیا
*داشت اب میخورد که بهم اب پاشید
ا/ت:یااااا داری پیکار میکنی الان سرما میخورم
*حوله رو از روی شونش برداشت و انداخت روس سرم هیجارو نمیدیدم
ا/ت:یا چیکار میکنی ول کن
تهیونگ:مگه نمیگی سرما میخوری دارم خشک میکنم دیگه
*یهو حولرو برداشت و بوسم کرد
ا/ت:ببین من تورو نمیتونم به چشم یه دوست ببینم و میخوام باهام قرار بزاری اگه جوابت رده ک....
*یهو منم بوسش کردم
ا/ت:منم دوست دارم:)
پایان
تصویر دوم لباس ا/ت
سلام من ا/ت هستم 24 سالمه و دوساله با تهیونگ رفیقم
وای خدا ی روز کسل کننده ی دیگه .....
اوفففف حوصلم سر رفته
*تهیونگ به گوشیت زنگ زد
ا/ت:الو سلام تهیونگا
تهیونگ:سلام چطوری
ا/ت:خوبم تو چطوری
تهیونگ:منم خوبم
تهیونگ:اوممم کجایی چیکار میکنی
ا/ت:هیچی نشستم خونه حوصلم سر رفته
تهیونگ:میخوای بیای پیش من
ا/ت:کجا؟
تهیونگ:من اومدم کمپانی تمرین اگ میخوای بیا اینجا
ا/ت:اوهوم باشه فکر خوبیه الان میایم
*از دید تهیونگ:
توی کمپانی بودم مشغول خوندن بودم همش فکرم پیش ا/ت بود و دیگه نمیتونستم حسمو ازش پنهون کنم زنگ زدم بهش که بیاد پیشم
*رفتم کمپانی دیدم تهیونگ داره اهنگ میخونه و متوجه نشد که من اومدم رفتم نشستم که دیدم ساکت شد
تهیونگ:اومدی
ا/ت:اره
تهیونگ:چقد بی سر صدا
ا/ت:خیلی داشتی قشنگ میخوندی نمیخواستم چیزی بگم...ادامه بده بخون
تهیونگ:باشه
*شروع کرد به خوندن که دیدم دوباره ساکت شد
ا/ت:چی شد؟
تهیونگ:اینجوری که نگاهم میکنی نمیتونم بخونم
ا/ت:میخوای نگاه نکنم؟
تهیونگ:بیخیال میخوام استراحت کنم
*اومد پیشم نشست
تهیونگ:ا/ت میشه شیشه ابمو از کنارت بدی
ا/ت:بیا
*داشت اب میخورد که بهم اب پاشید
ا/ت:یااااا داری پیکار میکنی الان سرما میخورم
*حوله رو از روی شونش برداشت و انداخت روس سرم هیجارو نمیدیدم
ا/ت:یا چیکار میکنی ول کن
تهیونگ:مگه نمیگی سرما میخوری دارم خشک میکنم دیگه
*یهو حولرو برداشت و بوسم کرد
ا/ت:ببین من تورو نمیتونم به چشم یه دوست ببینم و میخوام باهام قرار بزاری اگه جوابت رده ک....
*یهو منم بوسش کردم
ا/ت:منم دوست دارم:)
پایان
تصویر دوم لباس ا/ت
۱۲.۴k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.