تک پارتی جیمین
#درخوستی
سلام من ا/ت هستم 25 سالمه و تقربا 3 ساله که با جیمین ازدواج کردم
چند روزه که حالم بده و نمیدونم چمه
دل درد و حالت تهوع دارم
رفتم بیمارستان که دکتر گفت باید ازمایش بدم
بعد چند روز رفتم بیمارستان که ازمایشو بگیرم که دیدم حا.ملم
از طرفی خیلی خوشحال شدم و از طرف دیگه یکم ناراحت
جیمین چند روز بود باهام سرد شده بود و صبح زود از خونه میرفت و شب هم دیر میومد
خیلی بهش مشکوک شدم تصمیم گرفتم تعقیبش کنم.
صبح آن روز:
جیمین از خواب بیدار شد منم سریع لباسامو پوشیدم رفتم دنبالش
15مین بعد دیدم رفت توی کافه
دنبالش رفتم و قلبم واقعا شکست
دیدم با بهترین دوستم داره بهم خیانت میکنه.
نه نه اصن باورم نمیشه اون مینا بود
جیمین منو دید که مچشو گرفتم و سریع دنبالم اومد منم از کافه رفتم
جیمین:ا/ت ببین میدونم ناراحتی ولی اصن اونچیزی که فکرشو میکنی نیست
ا/ت:خفه شو عوضی(زنیکه خودت خفه شو:/)
*ی سیلی زدم توی گوش جیمین(دستت بشکنه)
رفتم خونه شب شد دیدم جیمین نیومد
فردا صبح توی اشپزخونه بودم دیدم اومد توی خونه
جیمین:برگه های طلاقو امضا کن هرچی سریع تر میخوام ازت جدا شم من مینا رو دوست دارم*کاملا جدی و سرد
*نمیدونم چرا ولی بغض گرفته بودم
ا/ت:باشه اقای پارک منم دوست ندارم با ادم خیانت کاری مثل تو زندگی کنم
چند سال شد منو جیمین جدا شدیم من ی کار پیدا کردم وخیلی پولدار شدم با دخترم مینهو زندگی میکنم
جیمین و مینا ازدواج کردند و مینا به جیمین خیانت کرد
جیمین خیلی پشیمونه و میخواد برگرده
پایان:)
میدونم خیلی چرت بود
سلام من ا/ت هستم 25 سالمه و تقربا 3 ساله که با جیمین ازدواج کردم
چند روزه که حالم بده و نمیدونم چمه
دل درد و حالت تهوع دارم
رفتم بیمارستان که دکتر گفت باید ازمایش بدم
بعد چند روز رفتم بیمارستان که ازمایشو بگیرم که دیدم حا.ملم
از طرفی خیلی خوشحال شدم و از طرف دیگه یکم ناراحت
جیمین چند روز بود باهام سرد شده بود و صبح زود از خونه میرفت و شب هم دیر میومد
خیلی بهش مشکوک شدم تصمیم گرفتم تعقیبش کنم.
صبح آن روز:
جیمین از خواب بیدار شد منم سریع لباسامو پوشیدم رفتم دنبالش
15مین بعد دیدم رفت توی کافه
دنبالش رفتم و قلبم واقعا شکست
دیدم با بهترین دوستم داره بهم خیانت میکنه.
نه نه اصن باورم نمیشه اون مینا بود
جیمین منو دید که مچشو گرفتم و سریع دنبالم اومد منم از کافه رفتم
جیمین:ا/ت ببین میدونم ناراحتی ولی اصن اونچیزی که فکرشو میکنی نیست
ا/ت:خفه شو عوضی(زنیکه خودت خفه شو:/)
*ی سیلی زدم توی گوش جیمین(دستت بشکنه)
رفتم خونه شب شد دیدم جیمین نیومد
فردا صبح توی اشپزخونه بودم دیدم اومد توی خونه
جیمین:برگه های طلاقو امضا کن هرچی سریع تر میخوام ازت جدا شم من مینا رو دوست دارم*کاملا جدی و سرد
*نمیدونم چرا ولی بغض گرفته بودم
ا/ت:باشه اقای پارک منم دوست ندارم با ادم خیانت کاری مثل تو زندگی کنم
چند سال شد منو جیمین جدا شدیم من ی کار پیدا کردم وخیلی پولدار شدم با دخترم مینهو زندگی میکنم
جیمین و مینا ازدواج کردند و مینا به جیمین خیانت کرد
جیمین خیلی پشیمونه و میخواد برگرده
پایان:)
میدونم خیلی چرت بود
۱۳.۸k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.