اولین عشق زندگیم
اولین عشق زندگیم
P22
+نمیدونم ....میترسم ...تنها ...باشم
( ویو ا.ت)
به سمتم اومد و منو در غوشش کشید
_ اشکال نداره من اینجام نیازی نیست بترسی
آغوشش مثل پناهگاه بود برام انگار این آغوش رو قبلاً حس کردم ولی........ولی کی؟
بوی عطر تلخش آدم رو دیوانه میکرد
بوسه ای به سرم زد
_بیا بریم یه چیزی بخوریم بعد بخوابیم
استیک درست کرده بود خیلی خوشمزه بود ولی خودش نخورد
بعد که خوردم رفت توی اتاقش
_الان میام
بعد از چند دقیقه اومد نمیدونم چیکار کرده بود
_نمیخواد انقدر کنجکاو باشی رفتم خون خوردم که یه وقت تو شام امشبم نشی ( خنده)
+ ا...آها
شام امشبش؟
_اره شام امشبم
خیلی توی لباسم اذیت بودم
+ ....ش....شما....ل..لباسی....د..دارید ...که....ان...اندازه من باشه؟
_اووم....نمیدونم
رفت توی اتاقش و با به بلیز و شلوار مردونه اومد
_ اینا رو دارم
ازش گرفتم و رفتم توی اتاقش تا عوض کنم در اتاق رو بستم
لباسم رو در آوردم ولی وقتی میخواستم بپوشم لباسش رو در اتاق باز شد
سریع با دستام جلوی بدن برهنه ام رو گرفتم
+ چ...چیکار ....م..میکنی ؟
اومد نزدیکم دست سردش رو به روی کم برهنه ام گذاشت
منو به خودش چسبوند و لباش رو روی لبام گذاشت و مک های محکمی میزد
دستش رو به روی کمرم سوق میداد و نوازش میکرد
بعد از چند دقیقه ازم جدا شد و به سمت گردنم رفت
کیس مارک های خیس میذاشت و به پایین میرفت
بند سو*تینم رو باز میخواست درش بیاره که محکم گرفتمش
نگاهی عصبانی بهم انداخت و محکم از دستم کشیدش
براید بغلم کرد و بردم روی تخت
روم خیمه زد و رفت سمت گردنم
از گردنم شروع به کیس مارک گذاشتن کرد و هی پایین تر میرفت
به سینه هام رسید یکیش رو توی دستش گرفت و چنگ میزد و اون یکی روی توی دهنش گرفته بود و
مک های محکم میزد جوری که مطمئنم کبود میشدن
خیلی درد داشت سعی داشتم از دستش فرار کنم اما فایده ای نداشت زوری که اون داشت حتی یک درصدش رو هم من نداشتم
+نه...خواهش ....میکنم....جیغغغغغغغغ
محکم سینه ام رو چنگ زد خیلی دردم گرفت
جوری که اشکام سرازیر شدن
دستش روبه سمت زیپ دامنم برد بازش کرد و درش آورد
+ن...نه...هق....نه....هق
_هیسسس
دستش سردش رو به روی پاهام میکشید مو های بدنم سیخ میشد
سرمای عجیبی رو حس میکردم که از طرف اون میومد
بلند شد و لباسش رو در آورد چیه سمت صورتم اومد و لباش رو روی لبام گذاشت
بعد از چند دقیقه جداشد
کنارم دراز کشید و از پشت بغلم کرد سرم رو بوسید
_شب بخیر (آروم )
+چ...هق....چرا....هق...این...کار ا....هق...رو .. میکنی؟
حلقه دستش رو به دور کمرم تنگ تر کرد
_چون از این به بعد تو مال منی
چی؟ مال اون؟
_اوووم مال من
P22
+نمیدونم ....میترسم ...تنها ...باشم
( ویو ا.ت)
به سمتم اومد و منو در غوشش کشید
_ اشکال نداره من اینجام نیازی نیست بترسی
آغوشش مثل پناهگاه بود برام انگار این آغوش رو قبلاً حس کردم ولی........ولی کی؟
بوی عطر تلخش آدم رو دیوانه میکرد
بوسه ای به سرم زد
_بیا بریم یه چیزی بخوریم بعد بخوابیم
استیک درست کرده بود خیلی خوشمزه بود ولی خودش نخورد
بعد که خوردم رفت توی اتاقش
_الان میام
بعد از چند دقیقه اومد نمیدونم چیکار کرده بود
_نمیخواد انقدر کنجکاو باشی رفتم خون خوردم که یه وقت تو شام امشبم نشی ( خنده)
+ ا...آها
شام امشبش؟
_اره شام امشبم
خیلی توی لباسم اذیت بودم
+ ....ش....شما....ل..لباسی....د..دارید ...که....ان...اندازه من باشه؟
_اووم....نمیدونم
رفت توی اتاقش و با به بلیز و شلوار مردونه اومد
_ اینا رو دارم
ازش گرفتم و رفتم توی اتاقش تا عوض کنم در اتاق رو بستم
لباسم رو در آوردم ولی وقتی میخواستم بپوشم لباسش رو در اتاق باز شد
سریع با دستام جلوی بدن برهنه ام رو گرفتم
+ چ...چیکار ....م..میکنی ؟
اومد نزدیکم دست سردش رو به روی کم برهنه ام گذاشت
منو به خودش چسبوند و لباش رو روی لبام گذاشت و مک های محکمی میزد
دستش رو به روی کمرم سوق میداد و نوازش میکرد
بعد از چند دقیقه ازم جدا شد و به سمت گردنم رفت
کیس مارک های خیس میذاشت و به پایین میرفت
بند سو*تینم رو باز میخواست درش بیاره که محکم گرفتمش
نگاهی عصبانی بهم انداخت و محکم از دستم کشیدش
براید بغلم کرد و بردم روی تخت
روم خیمه زد و رفت سمت گردنم
از گردنم شروع به کیس مارک گذاشتن کرد و هی پایین تر میرفت
به سینه هام رسید یکیش رو توی دستش گرفت و چنگ میزد و اون یکی روی توی دهنش گرفته بود و
مک های محکم میزد جوری که مطمئنم کبود میشدن
خیلی درد داشت سعی داشتم از دستش فرار کنم اما فایده ای نداشت زوری که اون داشت حتی یک درصدش رو هم من نداشتم
+نه...خواهش ....میکنم....جیغغغغغغغغ
محکم سینه ام رو چنگ زد خیلی دردم گرفت
جوری که اشکام سرازیر شدن
دستش روبه سمت زیپ دامنم برد بازش کرد و درش آورد
+ن...نه...هق....نه....هق
_هیسسس
دستش سردش رو به روی پاهام میکشید مو های بدنم سیخ میشد
سرمای عجیبی رو حس میکردم که از طرف اون میومد
بلند شد و لباسش رو در آورد چیه سمت صورتم اومد و لباش رو روی لبام گذاشت
بعد از چند دقیقه جداشد
کنارم دراز کشید و از پشت بغلم کرد سرم رو بوسید
_شب بخیر (آروم )
+چ...هق....چرا....هق...این...کار ا....هق...رو .. میکنی؟
حلقه دستش رو به دور کمرم تنگ تر کرد
_چون از این به بعد تو مال منی
چی؟ مال اون؟
_اوووم مال من
۶۸۸
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.