همچی از کنسرت شروع شد...❥
همچی از کنسرت شروع شد...❥
𝙿𝚊𝚛𝚝 𝟹
که یهو تهیونگ و جونگکوک اومدن پیشمون (گگگگگگگ)
ویو ات:
باورم نمیشد الان واقن تهیونگ و جونگکوک جلومون بودننننن
ته: ما فردا یه فنساین داریم و میخایم شما دوتا بیاین
کوک: چقد کیوتین (عرررر😭)
ات و میرا از خجالت اب شدن😂
ته: فردا میاین؟
کوک: تروخداااااا
ات: عا خب البته کِیه کجاس؟
ته: ساعت 6
کوک: اینجاس.......(مثلن یجایی رو گف)
میرا: باشه حتمن ما میایم
ته: عالیه
کوک: مرسی کیوتا
ات و میرا: عرررررررررررررررررررررر
ات: خیله خب پس فردا میبینیمتون
کوک و ته: فعلن خدافظ
ات و میرا: بای
کوک و ته یهو وایسادن و اومدم ات و میرا رو بغل کردن (😭😭) و رفتن
ات و میرا در شوک😂:
ات: م... میرا
میرا: ا... ات
ات و میرا: جییییییییغ
ات: وای خدا اونا الان مارو بغل کردنننن
میرا: کوک بهمون گف کیوتتتت
ان: بیا بریم خونه فردا روز بزرگیهههه
میرا: عررررر بریم
پرش زمانی به فردا ساعت 11 صب
ات: میراااااااااااا
میرا: چتههه بزا بخابم
ات: میرا ساعت 11 صیه ما باید ساعت 6 اونجا باشیمممم
میرا: چییییی ینی ما انقد خابیدیممم معمولن 8 صب بیداریممم
ات: عب نداره زود باش پاشو که کلی کار داریم
ات و میرا رفتن صبونه خوردن و حموم کردن و ساعت شد 1 ظهر
ات: میراااا چی بپوشیمممم
میرا: یه لباس کیوت
ات: اوکی من اینو میپوشم خوبه؟
میرا: عرررر چه کیوته
منم اینو میپوشم
ات: عالیه
میرا: گشنمه (زارت😐😂)
ات: مگه همین 2 ساعت پیش صبونه نخوردی؟؟؟؟
میرا: چیکا کنم خوووو
ات: بیا رامیون بخوریم
میرا: هوراااااا
ات و میرا رامیون خوردن و یکم فیلم دیدن و ساعت شد 5
ات: میراااااا
میرا: یا حضرت پی دی نیم... باز چی شده
ات: ساعت پنجههههه
میرا: خاک زود باش سریع لباسامونو بپوشیم بریم
ات: کوری؟ من که حاضرم
میرا: خیله خب منم الان حاضر میشم
ات: بدوووو
میرا حاضر شد و باهم سوار ماشین شدن و به طرف....... حرکت کردن
ساعت 5 و 45
ات: هوفففف به موقع رسیدیم تازه هنوز یه ربع مونده
میرا: اره
یهو صدای جیغ خیلی بلند اومد و......
𝙿𝚊𝚛𝚝 𝟹
که یهو تهیونگ و جونگکوک اومدن پیشمون (گگگگگگگ)
ویو ات:
باورم نمیشد الان واقن تهیونگ و جونگکوک جلومون بودننننن
ته: ما فردا یه فنساین داریم و میخایم شما دوتا بیاین
کوک: چقد کیوتین (عرررر😭)
ات و میرا از خجالت اب شدن😂
ته: فردا میاین؟
کوک: تروخداااااا
ات: عا خب البته کِیه کجاس؟
ته: ساعت 6
کوک: اینجاس.......(مثلن یجایی رو گف)
میرا: باشه حتمن ما میایم
ته: عالیه
کوک: مرسی کیوتا
ات و میرا: عرررررررررررررررررررررر
ات: خیله خب پس فردا میبینیمتون
کوک و ته: فعلن خدافظ
ات و میرا: بای
کوک و ته یهو وایسادن و اومدم ات و میرا رو بغل کردن (😭😭) و رفتن
ات و میرا در شوک😂:
ات: م... میرا
میرا: ا... ات
ات و میرا: جییییییییغ
ات: وای خدا اونا الان مارو بغل کردنننن
میرا: کوک بهمون گف کیوتتتت
ان: بیا بریم خونه فردا روز بزرگیهههه
میرا: عررررر بریم
پرش زمانی به فردا ساعت 11 صب
ات: میراااااااااااا
میرا: چتههه بزا بخابم
ات: میرا ساعت 11 صیه ما باید ساعت 6 اونجا باشیمممم
میرا: چییییی ینی ما انقد خابیدیممم معمولن 8 صب بیداریممم
ات: عب نداره زود باش پاشو که کلی کار داریم
ات و میرا رفتن صبونه خوردن و حموم کردن و ساعت شد 1 ظهر
ات: میراااا چی بپوشیمممم
میرا: یه لباس کیوت
ات: اوکی من اینو میپوشم خوبه؟
میرا: عرررر چه کیوته
منم اینو میپوشم
ات: عالیه
میرا: گشنمه (زارت😐😂)
ات: مگه همین 2 ساعت پیش صبونه نخوردی؟؟؟؟
میرا: چیکا کنم خوووو
ات: بیا رامیون بخوریم
میرا: هوراااااا
ات و میرا رامیون خوردن و یکم فیلم دیدن و ساعت شد 5
ات: میراااااا
میرا: یا حضرت پی دی نیم... باز چی شده
ات: ساعت پنجههههه
میرا: خاک زود باش سریع لباسامونو بپوشیم بریم
ات: کوری؟ من که حاضرم
میرا: خیله خب منم الان حاضر میشم
ات: بدوووو
میرا حاضر شد و باهم سوار ماشین شدن و به طرف....... حرکت کردن
ساعت 5 و 45
ات: هوفففف به موقع رسیدیم تازه هنوز یه ربع مونده
میرا: اره
یهو صدای جیغ خیلی بلند اومد و......
۶۳.۶k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.