(☆اون مال منه☆) پارت 8

پرستار ها اومدن و گفتن: چی شده؟

کوک: ا/ت به هوش اومده

پرستار: خداروشکر حالت خوبه دخترم؟

ا/ت: بله من خوبم فقط نمیدونم بیمارستان چی کار می کنم؟

پرستار: شمارو یه مار نیش زد و حال شما بد شد و یه اقایی شمارو رسوند بیمارستان

ا/ت: تهیونگ؟

پرستار: اها بله اسمش تهیونگ بود

ا/ت: ممنونم تهیونگ

تهیونگ: کاری نکردم

کوک: خانم پرستار می تونید دیگه برید فقط میشه بگید کی می تونه مرخص بشه؟

پرستار: فک نمی کنم خانم حالش بد باشه پس می تونید 2 ساعت دیگه ببرینش.

کوک: ممنون

کوک با خوشحالی رفت پیش ا/ت و گفت: بیبی 2 ساعت دیگه میبرمت پیش خودم

ا/ت: چی شد مگه؟

کوک: پرستار گفت که 2 ساعت دیگه مرخص میشی

در این لحظه اعضا هما وارد شدن و حال ا/ت رو پرسیدن

جیمین: حالت خوبه ا/ت؟ بهتری؟

نامجون: ما همه نگرانت بودیم خوبی؟

ا/ت: اره خوبم بچه ها نیازی نیست که نگران باشین

(پرش زمانی به 2 ساعت بعد)

ا/ت از بیمارستان مرخص شد و به خونه ی کوک رفت و قرار شد که فردا تو خونه ی کوک پارتی باشه و اعضا هم قرار شد با دوست دختراشون بیان. تهیونگ ناراحت بود چون عشقش یعنی ا/ت پیشش نبود و داشت نقشه می کشید که ا/ت رو دوباره مال خودش کنه و دور از دست کوک ببره.

(تو خونه ی کوک)

ا/ت رفت تو اتاقش و لباس خونه پوشید و موهاش رو درست کرد و یه ارایش ملایم کرد و رفت پیش کوک

کوک: او مایگاد مای بیبی گرل چه خوشگل شدی.

ا/ت: ممنون هانی

کوک نزدیک ا/ت شد و بهش گفت: دلم برات خیلی تنگ شده بود قول بده دیگه تنهام نزاری. و لبشو نزدیک لب ا/ت کرد و لبشو بوسید.

کوک: دوست دارم بیبی(بچه عاشق شدو از دست رفت. کوک لاورا حمله😂)

ا/ت: منم دوست دارم......... میگم که برای پارتی فردا کاری نداریم؟ که انجام بدیم؟

کوک: نگران اون نباش ردیفش می کنم. اجومااااا

اجوما: بله ارباب

کوک: وسایل برای تزئینات رو بیار و خونه رو تزئین کن

اجوما: چشم ارباب
دیدگاه ها (۲۲)

لازمت میشه😎

تو چشای کوک می تونی خیره بشی؟

سلام؟ یه توضیح می خوام بدم در مورد فیک

جیمین😎 و مستر بین🤪

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

WISH MEET YOUPART 15ویو ا/ت. بعد از اینکه ون مرد نجاتم داد س...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط