وقتی فهمیدی خواهر ناتنیشی (When you found out her step si
وقتی فهمیدی خواهر ناتنیشی (When you found out her step sister )
part ¹³
ویو کوک:
یعنی چ دستشو گذاشته رو صورت من؟؟
رفتم جلو و قاب عکسو از دستش برداشتم ک از سر جاش بلند شد و دوباره قاب عکس رو از دستم گرفت
+یاا چیکار میکنی
_مهمه؟
+چیه؟ حسودی میکنی؟
+جین سوک از تو مهربون تر و خوشتیب تره... عااام مهارت های بسکتبالشم از تو خیلی بهتره هه
برگشت و باز قاب عکس رو نگاه کرد و لبخندی زد
+مخصوصا لبخندش.. قلب منو ذوب میکنه
قاب عکسو بغل کرد یاااا
_نباید جلوی من از بقیه تعریف کنی
نگاهی بهم انداخت
_یادت باشه بعداز ظهر بیای بازیمو ببینی
رفتم سمت در
+بهت ک گفتم نمیام... درس دارم
ویو جئون مین:
واقعا لبخند جین سوک منو ذوب میکنه
وااییی این شیطان همش مانع درس خوندن من میشه عههه
بهش گفتم نمیام اومد بهم چیزی بگه منم سرمو چرخوندم جین سوک عرررررر خوداااا پشت پنجره با دوچرخه ایستاده بود عررررر جذاب همیشگی
براش دست تکون دادم اونم برام دست تکون داد
&هیلو
واییی داشتم ذوب میشدم سرمو گرفتم پایین ک کوک اومد پشت سرم
_اگ نمیخای بیای اشکالی نداره درساتم مهمه
میدونستم ک جین سوک هم میاد پس سریع مانع رفتنش ب بیرون شدم و وتیستادم جلوش
+نه نه نه نه.... از این ب بعد خواهر خوبی میشم... لحظه برنده شدنت رو از دست نمیدم......
part ¹³
ویو کوک:
یعنی چ دستشو گذاشته رو صورت من؟؟
رفتم جلو و قاب عکسو از دستش برداشتم ک از سر جاش بلند شد و دوباره قاب عکس رو از دستم گرفت
+یاا چیکار میکنی
_مهمه؟
+چیه؟ حسودی میکنی؟
+جین سوک از تو مهربون تر و خوشتیب تره... عااام مهارت های بسکتبالشم از تو خیلی بهتره هه
برگشت و باز قاب عکس رو نگاه کرد و لبخندی زد
+مخصوصا لبخندش.. قلب منو ذوب میکنه
قاب عکسو بغل کرد یاااا
_نباید جلوی من از بقیه تعریف کنی
نگاهی بهم انداخت
_یادت باشه بعداز ظهر بیای بازیمو ببینی
رفتم سمت در
+بهت ک گفتم نمیام... درس دارم
ویو جئون مین:
واقعا لبخند جین سوک منو ذوب میکنه
وااییی این شیطان همش مانع درس خوندن من میشه عههه
بهش گفتم نمیام اومد بهم چیزی بگه منم سرمو چرخوندم جین سوک عرررررر خوداااا پشت پنجره با دوچرخه ایستاده بود عررررر جذاب همیشگی
براش دست تکون دادم اونم برام دست تکون داد
&هیلو
واییی داشتم ذوب میشدم سرمو گرفتم پایین ک کوک اومد پشت سرم
_اگ نمیخای بیای اشکالی نداره درساتم مهمه
میدونستم ک جین سوک هم میاد پس سریع مانع رفتنش ب بیرون شدم و وتیستادم جلوش
+نه نه نه نه.... از این ب بعد خواهر خوبی میشم... لحظه برنده شدنت رو از دست نمیدم......
۷.۸k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.