م فقط تشنه خندید لب ها توام

مڹ فقط تشنه ے خندیدڹِ لبـ هاے توام
جاڹ مڹ ، جان خودتـ ، جان خدا قهر نکڹ
دیدگاه ها (۴)

ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی که چشمش وقت گل چیدن ...

عاشقم ...اهل همین کوچه‌ بن‌بست کناری ...!که تو از پنجره‌اش ،...

عشق اونجاش خوبه که وقتی تلفون و قطع کردی،دوباره زنگ بزنه بگه...

و عشق‌ خودش خواهد آمد!! "بی‌هیاهو" و نمی‌توان از آن فرار کرد...

چقدر جنگلا خوسی، ملت واسی خستا نبوسی، می جان جاناناترا گوما ...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

قسمت سی ام <><><><>><><><>><><><><>><﷼ علوم فوق راهبردی در ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط