مافیای سرد

پارت ۲۵

فصل اول

که هیچی نشد 😂

۲ سال بعد ....

الان دو ساله که از کوک جدا شده... یعنی سطح اعتمادش بهم زیر صفر بود ... بعد اون جریان یه بلیط گرفتم برای ژاپن ... و بالاخره قراره برگردم کره ... بلیط هواپیما برای ساعت ۹:۳۰ صبح بود پس گوشیمو برای ۷:۳۰ کوک کردم و بعد چند دقیقه خوام برد ....

فلش بک به فردا صبح ...

با صدای آلارم گوشیم پاشدم ..... بلند شدم و رفتم صبحونه درست کنم و رفتم سه کیونگ رو بیدار کنم ( نکته: سه کیونگ الان ۶ سالشه و نیمه اولیه پس میره کلاس اول ) و رفتم تا سه کیونگ رو بیدار کنم

+ سه کیونگ....سه کیونگ بیدار شو دختر

€ مامان فقط ۵ دقیقه ( خواب آلود و کیوت )

+ مگه نمیخوای برگردی کره پیش مامان بزرگ هوم ؟!

€ ( مثل جت از جاش میپره ) چرا چرا میخوام .... راستی مامان .... میریم پیش بابا مگه نه.... نمیریم ؟! ( کیوت ناراحت )

+ خب ...

€ مامان بگو دیگه ( کیوتتتت )

+ چرا میریم ( لبخند زورکی )

+ آخخخخ جونننن

+ خب دیگه بلند شو بریم صورتتو بشوریم که صبحونه درست کردم

€ باسه مامانی ( کیوت)

از زبان نویسنده

سه کیونگ با ات رفتن و سه کیونگ صورتش رو شست و با ات رفتن و صبحونه خوردن و راهی فرودگاه شدن

ویو در فرودگاه

ات ویو
آه بالاخره برگشتم کره ...

ادامه دارد

بچه ها ببخشید یکم دیر گذاشتم ولی منتظر بمانید ها ها ها ها 😈
دیدگاه ها (۰)

مافیای سرد

بهترین غذا وجود ندار....

ولی این ویدئو 😭🥺

من : پس کسی که با من چت میکنه انسانه و ... ای وای 🤣🤣

پارت ۷آنچه گذشت: رفتم توی اتاقم که.....نشستم روی تخت و به فک...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۵#

چرا من پارت 13ویو صبح ات: بیدار شدم رفتم دسشویی و کارایه لاز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط