تک پارتی هان و دندان درد و ترس AT
تک پارتی : هان و دندان درد و ترس AT
(تو (AT) روی صندلی دندانپزشکی نشستهای و از ترس میلرزی. هان با لبخندی نگران، کنار تو ایستاده و دستت را گرفته است. تو از دندانپزشکی خیلی میترسی و امروز دنداندرد امانت را بریده است.)
دندانپزشک مشغول آماده کردن وسایل است و تو هربار که صدایی میشنوی، بیشتر میترسی. هان دستت را محکمتر میگیرد و سعی میکند تا آرامت کند.
* هان: (با صدای مهربان) "عزیزم، نترس. من اینجام. زود تموم میشه."
* تو (AT): (با صدای لرزان) "ولی من خیلی میترسم. سوزنها رو میبینم."
(هان تو را در آغوش میگیرد و به آرامی روی موهایت بوسه میزند.)
* هان: (با صدای آرام) "نگران نباش. چشماتو ببند، من کنارت هستم. فقط به من فکر کن."
(تو چشمهایت را میبندی و سعی میکنی تا آرام شوی. هان تا آخر کار کنار تو میماند و به تو روحیه میدهد. بعد از دندانپزشکی، هان تو را به بستنیفروشی میبرد و تو را با بستنی خوشمزه آرام میکند. او بهترین حامی تو است.)
(تو (AT) روی صندلی دندانپزشکی نشستهای و از ترس میلرزی. هان با لبخندی نگران، کنار تو ایستاده و دستت را گرفته است. تو از دندانپزشکی خیلی میترسی و امروز دنداندرد امانت را بریده است.)
دندانپزشک مشغول آماده کردن وسایل است و تو هربار که صدایی میشنوی، بیشتر میترسی. هان دستت را محکمتر میگیرد و سعی میکند تا آرامت کند.
* هان: (با صدای مهربان) "عزیزم، نترس. من اینجام. زود تموم میشه."
* تو (AT): (با صدای لرزان) "ولی من خیلی میترسم. سوزنها رو میبینم."
(هان تو را در آغوش میگیرد و به آرامی روی موهایت بوسه میزند.)
* هان: (با صدای آرام) "نگران نباش. چشماتو ببند، من کنارت هستم. فقط به من فکر کن."
(تو چشمهایت را میبندی و سعی میکنی تا آرام شوی. هان تا آخر کار کنار تو میماند و به تو روحیه میدهد. بعد از دندانپزشکی، هان تو را به بستنیفروشی میبرد و تو را با بستنی خوشمزه آرام میکند. او بهترین حامی تو است.)
- ۴.۷k
- ۲۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط