تک پارتی هیونجین و خواب AT روی پاش
تک پارتی : هیونجین و خواب AT روی پاش
(تو (AT) کنار هیونجین روی کاناپه نشستهای و در حال تماشای تلویزیون هستی. بعد از مدتی، احساس خستگی میکنی و سرت را روی پای هیونجین میگذاری. هیونجین دستش را آرام روی موهایت میکشد و به تلویزیون نگاه میکند. تو خیلی زود خوابت میبرد.)
هیونجین با دقت به تو نگاه میکند. او نمیخواهد تو را بیدار کند و سعی میکند تا تکان نخورد. او به آرامی موهایت را نوازش میکند و احساس خوبی دارد که تو در کنارش آرام گرفتهای.
(بعد از مدتی، هیونجین احساس میکند که پاهایش خواب رفتهاند، اما دلش نمیآید تو را بیدار کند. او همچنان به تو نگاه میکند و لبخند میزند. او عاشق این است که تو اینقدر به او اعتماد داری.)
(وقتی تو از خواب بیدار میشوی، هیونجین با لبخندی به تو نگاه میکند.)
* هیونجین: (با صدای آرام) "خوب خوابیدی؟"
* تو (AT): (با خمیازه) "آره، خیلی خوب بود. پات درد نگرفت؟"
(هیونجین کمی لبخند میزند.)
* هیونجین: "نه، مهم نیست. مهم اینه که تو راحت بودی. "
(تو گونه هیونجین را میبوسی و از اینکه او اینقدر مهربان است، احساس خوشحالی میکنی. )
(تو (AT) کنار هیونجین روی کاناپه نشستهای و در حال تماشای تلویزیون هستی. بعد از مدتی، احساس خستگی میکنی و سرت را روی پای هیونجین میگذاری. هیونجین دستش را آرام روی موهایت میکشد و به تلویزیون نگاه میکند. تو خیلی زود خوابت میبرد.)
هیونجین با دقت به تو نگاه میکند. او نمیخواهد تو را بیدار کند و سعی میکند تا تکان نخورد. او به آرامی موهایت را نوازش میکند و احساس خوبی دارد که تو در کنارش آرام گرفتهای.
(بعد از مدتی، هیونجین احساس میکند که پاهایش خواب رفتهاند، اما دلش نمیآید تو را بیدار کند. او همچنان به تو نگاه میکند و لبخند میزند. او عاشق این است که تو اینقدر به او اعتماد داری.)
(وقتی تو از خواب بیدار میشوی، هیونجین با لبخندی به تو نگاه میکند.)
* هیونجین: (با صدای آرام) "خوب خوابیدی؟"
* تو (AT): (با خمیازه) "آره، خیلی خوب بود. پات درد نگرفت؟"
(هیونجین کمی لبخند میزند.)
* هیونجین: "نه، مهم نیست. مهم اینه که تو راحت بودی. "
(تو گونه هیونجین را میبوسی و از اینکه او اینقدر مهربان است، احساس خوشحالی میکنی. )
- ۵.۸k
- ۲۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط