رفت

رفت !

خجالت کشیدم بگویم : گند زدی به تمام باورهایم !

غرورم نگذاشت بگویم :”نرو” … بمان کنار دلم !

دلم نمی گذارد فراموشش کنم

عقلم نمی گذارد بگویم “برگرد”

خاطراتش نمی گذارد “نفس” بکشم !

“قسمت” نمی گذارد دستهایم به رویای داشتنش برسد !

و این وسط “خدا” با تمام بزرگیش فقط نگاه می کند !





"مثل خاراندن یک زخم پس از خوب شدن
یاد یک عشق عذابی است که لذت دارد"
دیدگاه ها (۱۶)

مثل سربازیپیادهراه افتاده ام و فکر می کنماگر به تو برسموزیر ...

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻣﺶ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ 5 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﮐﻢ ﮐﻦﮔﻔﺘﺶ :...

سرگـــردانــــم؛شمـــــا زنـــی را نـدیـده ایـد... کــــه سـ...

گاهی این کمردردِ لعنتی فقط لمس انگشتان تو را می طلبند . . .ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط