مافیای جذاب من
#مافیای_جذاب_من
#پارت_۵
یونگ سو: ای هرزه ج. ن. د. ه چکار کردی خواستی بچه خوانواده یونگ رو بکشی هااا(داد)
لونا: اولا من هی تو اتاقم بودم کاری نکردم دوما اول اینو نجات بدیم برین یک لیوان آب گرم زرد چوبه بریزید توش برای بند اومدن خون خوبه(یک چیزی عجب وجق گفتم🤣)
یونگ سو: واقعا فکر کردی به حرفت گوش میدم؟
لونا: باشه گوش ندین بعدا بلایی سرش اومد نگین نگفتم
یونگ سو: باش... باشه... میارم
(رفت درستش کرد و داد کوفتش کنه رفتن بیمارستان )
ویو سونگینا:
(تلفنی حرف میزنه)
سونگ هو(دوست پسرش): آشغال عوضی اگه میزدی بچمون رو واقعا میکشتی چه هاااا(داد)
سونگینا: نه بابا حواسم بود خواستم بلایی سر اون دختره بیارم(اروم)
سونگ هو: گوه خوردی و غلط کردی هرزه
سونگینا: من برای پولدار شدن بهش میچسبم بهم نگو هرزه.... او او یونگ سو اومد بای
یونگ سو: خوبی عزیزم؟
سونگینا: اوهوم بد نیستم نزدیک بود بچمون رو بکشه😭💔
یونگ سو: اگه میکشت چرا نجاتت داد؟
سونگینا: اون نقششه نمیدونی؟ یعنی باورم نداری؟
یونگ سو: دارم... الان حسابش میرسم بیا بریم. خونه فعلا
ویو لونا:
دوست داشتم اون دختر بیشعور.رو با دستام بکشم چون خیلی ج. ن. د. ه هستش تهمت دروغ میزنه
یهو دیدم یونگ سو با عصبانیت اومد سمتم و موهامو گرفت و بردم تو اتاق شکنجه
با دستبند دستام و پاهامو بست یک آهن گزاشت رو آتیش
یک تیغ اورد و شروع کرد به خط خطی کردن بدنم (سطحی میزنه)
و اهن داغ رو اورد و گزاشت رو شکمم
دادم تا 10کیلومتر اون ور تر رفت و سریع نمک و فلفل ریخت رو زخمام یهو در باز شد
مین جه: قربان خانم حالشون بد شده زود باشین برین پیششون(دروغ گفت تا لونا رو ازاد کنه)
خوب بچه ها بگین لونا رو به یونگ سو برسونم یا مین جه؟
23لایک تا بعدی💜✨
#پارت_۵
یونگ سو: ای هرزه ج. ن. د. ه چکار کردی خواستی بچه خوانواده یونگ رو بکشی هااا(داد)
لونا: اولا من هی تو اتاقم بودم کاری نکردم دوما اول اینو نجات بدیم برین یک لیوان آب گرم زرد چوبه بریزید توش برای بند اومدن خون خوبه(یک چیزی عجب وجق گفتم🤣)
یونگ سو: واقعا فکر کردی به حرفت گوش میدم؟
لونا: باشه گوش ندین بعدا بلایی سرش اومد نگین نگفتم
یونگ سو: باش... باشه... میارم
(رفت درستش کرد و داد کوفتش کنه رفتن بیمارستان )
ویو سونگینا:
(تلفنی حرف میزنه)
سونگ هو(دوست پسرش): آشغال عوضی اگه میزدی بچمون رو واقعا میکشتی چه هاااا(داد)
سونگینا: نه بابا حواسم بود خواستم بلایی سر اون دختره بیارم(اروم)
سونگ هو: گوه خوردی و غلط کردی هرزه
سونگینا: من برای پولدار شدن بهش میچسبم بهم نگو هرزه.... او او یونگ سو اومد بای
یونگ سو: خوبی عزیزم؟
سونگینا: اوهوم بد نیستم نزدیک بود بچمون رو بکشه😭💔
یونگ سو: اگه میکشت چرا نجاتت داد؟
سونگینا: اون نقششه نمیدونی؟ یعنی باورم نداری؟
یونگ سو: دارم... الان حسابش میرسم بیا بریم. خونه فعلا
ویو لونا:
دوست داشتم اون دختر بیشعور.رو با دستام بکشم چون خیلی ج. ن. د. ه هستش تهمت دروغ میزنه
یهو دیدم یونگ سو با عصبانیت اومد سمتم و موهامو گرفت و بردم تو اتاق شکنجه
با دستبند دستام و پاهامو بست یک آهن گزاشت رو آتیش
یک تیغ اورد و شروع کرد به خط خطی کردن بدنم (سطحی میزنه)
و اهن داغ رو اورد و گزاشت رو شکمم
دادم تا 10کیلومتر اون ور تر رفت و سریع نمک و فلفل ریخت رو زخمام یهو در باز شد
مین جه: قربان خانم حالشون بد شده زود باشین برین پیششون(دروغ گفت تا لونا رو ازاد کنه)
خوب بچه ها بگین لونا رو به یونگ سو برسونم یا مین جه؟
23لایک تا بعدی💜✨
۹.۹k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.