حرفی دگر برای سرودن نمانده است

حرفی دگر برای سرودن نمانده است
فرقی میان رفتن و بودن نمانده است
دیگر تمام دار و ندارم به باد رفت
حتی گلوی بغض نمودن نمانده است
درکوچه های خلوت شب پرسه میزنم
دیگر مجال خسته نبودن نمانده است
وقتی تمام هستی من خاک بودن است
حرفی دگر برای سرودن نمانده است...
دیدگاه ها (۲)

شیرمرد کوردستان

اریکا در فیلم teenwolf ♥

عشق است

بعد از درد آن شب ✭ Wylder✭P.3در ادامه...آن شب طولانی‌تر از ...

part:5سونگمین که یکی از مشاوران انجمن خدایان عناصر بود بعد ا...

چپتر ۳ _ خیانتسکوتی سنگین روی اتاق افتاده بود. آن قدر سنگین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط