تو با قلب ویرانه ی من چه کردی

تو با قلب ویرانه ی من چه کردی

ببین عشق دیوانه ی من چه کردی

در ابریشم عادت آسوده بودم

تو با بال پروانه ی من چه کردی

ننوشیده از جام چشم تو مستم

خمارست میخانه ی من چه کردی

مگر لایق تکیه دادن نبودم

تو با حسرت شانه ی من چه کردی

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی

سفر کردی با خانه ی من چه کردی

جهان من از گریه ات خیس باران

توبا سقف کاشانه ی من چه کردی
دیدگاه ها (۵)

آمدم ای نازنین، پس عود و اسفندت چه شد؟آن پذیرایی خوب و آبروم...

گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیستدر زندگی ام، غیر زمستان...

‌‌ گاهی خسته از تمام شهرفقط دلت میخواهد خم شوی در یک گوشهتنه...

شده دلتنگ شوی، فاصله فرسنگ شودیاد شیرین کسی تیشه ی هرسنگ شود...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط