شمردم جوجه هایم را، در این پایان پاییزی
شمردم جوجه هایم را، در این پایان پاییزی
تو یلدایی ترین بانو، چه یلدای دل انگیزی
شب و شعر و غزل با من، انار و بوسه اش با تو
خمارم بر لبانت من، برایم باده می ریزی ؟؟
تویی دار و ندار من، تو پاییز و بهار من
ندارم جز به چشمانت، در این دنیا دگر چیزی
هوا سرد و زمستانی، بیا پیشم به مهمانی
به آغوشت کشم امشب، اگر از من نپرهیزی
زدم فالی به حافظ من، چه تقدیری نشانم داد
بگفتا با نگار خود، شبی باهم در آمیزی
دو چشم عاشقم امشب، به جای آسمان بارید
مثال رعد و برقی تو، که با باران گلاویزی
در این سرما که جانم را، بسوزد دوری از چشمت
بکن پاشویه ام جانا، ز جانم کن تو تبریزی
و من لبریزم از حس غزل گفتن برای تو
و چشمان غزل خیزت، نماید فتنه انگیزی
تو ای احسان در این یلدا، دعا بر جان عشقت کن
تو از مهر و وفای او، تمام عمر
تو یلدایی ترین بانو، چه یلدای دل انگیزی
شب و شعر و غزل با من، انار و بوسه اش با تو
خمارم بر لبانت من، برایم باده می ریزی ؟؟
تویی دار و ندار من، تو پاییز و بهار من
ندارم جز به چشمانت، در این دنیا دگر چیزی
هوا سرد و زمستانی، بیا پیشم به مهمانی
به آغوشت کشم امشب، اگر از من نپرهیزی
زدم فالی به حافظ من، چه تقدیری نشانم داد
بگفتا با نگار خود، شبی باهم در آمیزی
دو چشم عاشقم امشب، به جای آسمان بارید
مثال رعد و برقی تو، که با باران گلاویزی
در این سرما که جانم را، بسوزد دوری از چشمت
بکن پاشویه ام جانا، ز جانم کن تو تبریزی
و من لبریزم از حس غزل گفتن برای تو
و چشمان غزل خیزت، نماید فتنه انگیزی
تو ای احسان در این یلدا، دعا بر جان عشقت کن
تو از مهر و وفای او، تمام عمر
۴.۶k
۰۱ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.