عشق اجباری

"عشق اجباری"
p,30
.
.
.
ویو کوک *
اروم چشمامو باز کردم که دیدم ا/ت تو بغلم مثل جوجه خوابیده ....اروم از بغلش دراومدم و لباساشو تنش کردم و لباسای خودمم پوشیدم‌...... برآت بغلش کردم و بردم تو ماشین گذاشتم ... گوشیشو برداشتم که دیدم ۵۶ تا میسکال از جولیا اوفتاده ‌... خندم گرفت .. ماشین رو روشن کردم .....
.
.
از ماشین پیاده شدم که ریدم جیمین پشت دره.... ا/ت رو برآیت بغل کردم و رفتم سمتش ...
.
جیمین : وای خدا ا/ت چیشده ؟؟( نگران )
.
کوک : ی شب لذت بخش داشته ( خنده )
.
ویو ا/ت *
.
اروم چشمامو باز کردم که دیدم تو بغل کوکم و کوک داره با حیمین حرف میزنه ... دلم به شدت درد میکرد ...
.
کوک : ی شب لذت بخش داشته ( خنده )
.
ا/ت : کوکککککک ( داد )
.
کوک : جونمم( خنده )
.
ا/ت : چیکار کردی ( بغض)
.
کوک : بریم تو اتاق میگم بهت .
.
کوک منو برد توی اتاق و ی تاپ با ی شلوارک پوشیدم و اونم ی شلوارک پوشید.... دلم خیلی درد میکرد که باعث شد چشمامو محکم ببندم ....کوک رفت و ی مسکن اورد که بخورم .... نشست روی تخت کنارم که گفت ...
.
کوک : دراز بکش ماساژ بدم دلتو
.
ا/ت : جونگ کوک من دیگه دختر نیستم ( بغض)
.
کوک : هیسسس بیا بغلم چاگیا بغض نکن ..
.
ا/ت : چرا اون کارو کردی ؟( اروم)
.
کوک : چون دوست دارم بیب
.
ا/ت : چ..چیی؟!
.
کوک : آره دوست دارم ... میدونی من تاحالا ی دخترو این قدر دوست نداشتم که تورو دوست دارم .... نمیدونم چجوری تو این چند هفته برام مهم شدی
.
ا/ت : خب ... منم دوست دارم جئون ( خجالت )
.
کوک : و...واقعا؟
.
ا/ت : هوم
.
کوک ا/ت رو بلند کرد و توی هوا چرخوند و بی وقفه دخترک رو میبوسیدش .....
.
.
.
های گایز ببخشید مامانم گوشیمو ازم گرفته بود نتونستم فعالیت کنم 😔🎀
دیدگاه ها (۱۴)

" عشق اجباری "p,31...جونگ کوک ا/ت رو گذاشت زمین و با دستاش ص...

" عشق اجباری" p,31 ( اخر )...دست جونگ کوک رو گرفتم و رفتیم ...

عشق احباری" p,29...رسیدیم توی بار .. بوی الکل و سیگار کل فضا...

خب خب بچه ها امشب یک پارت میزارم و.... میخام ی آمار بگیرم سو...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

+چرا دستم رو گرفتکوک : تا گم نشی چون خیلی کوچیکی +یااااا چرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط