یادته عکس می کشیدی تو دفتر من

یادته عکس می کشیدی تو دفتر من ،
می گفتی مرد باید این شکلی باشه ...
منم حرص میخوردم هی پاره می کردم نقاشیاتو ؟
یادته ؟
یادت رفته ...

وایسادم نیگاتون کردم ...
ماچت کرد ناکس ...
بغلت کرد ، قد بغلش بودی ...
هرچی واست کم بود بغل من ،
اونجا امن بودی ...
قشنگ بودی ،
آروم بودی ،
خورشید بودی ...

می خندید ...
می خندیدی براش ...
بعد رفتین تو ، در رو بستین ،
چراغای خونه روشن شد ،
سایه تون افتاد رو پرده های پشت پنجره ...
خیالت هیشکی نبود و ندید ...
من بودم ,
دیدم ...........
دیدگاه ها (۱)

در من یک تیمارستان وجود داردیک تیمارستان با هفتاد تختخواب......

من دوست دارم تماشات کنم ...یعنی می خوام بگم عین غروب نوشهری ...

بهش گفتم لاقل هفتاد هشتاد درصد خوشگلیِ دنیابخاطر توئه...خندی...

اومدم بگم ما گم شدیم...اینا کی ان بابا ... ما اشتباهی بیرونی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط