رمان " برای عشق انجامش دادم "
رمان " برای عشق انجامش دادم "
+ نه نه امکان نداره تو اون باشی !
# غم زندگی خیلی روم تاثیر داشته نه ؟
( تمام حرف هاش یه حالت خنده و مسخره کردن داره )
+ تو ... چرا دست از سر مو زندگیم برنمیداریییی ؟؟؟
چقدر دیگه باید تاوان با تو بودن و اشتباهم رو پس بدم ؟! ها !!!
میدونی این مدت که نبودی چقدر همچی خوب بود ؟!
تو نمیخوای بمیریییییی ؟؟؟؟
# او خانم کوچولو گفتم که نباید زیاد حرص بخوری !
اره همچی خیلی خوب بود !
اما فقط برای تو !
و حالا وقتشه جامونو عوض کنیم !
من لذت میبرم و تو گشنگی میکشی و باید مرگ کسایی که دوست داری رو از نزدیک ببینی !
در دوباره با صدای گوش خراشی باز شد نمیخواستم باور کنم که مهمشون بخواطر من اینجان !
# دوست زیبایی داری !
او اقای یانگ !
شما چرا اینجایی !
بخواطر احمقی یه دختر کوچولو به اسم ات ؟
از تک تک حرفاش حالم بهم میخورد
برگشت و دوباره با اون نگاه های کثیفش چونمو تو دستش گرفت ...
+ با اونا چی کار داری من احمق بودم به اونا چه !
# گناه اونا با تو بودنه
صداش که توی گوشم پچ پچ میکرد باعث میشد حس کنم اگه دستام باز بود قطعا اون الان زنده نبود ...
و با صدای خنده های احمقانش اتاق رو پر کرد ...
فقط تا فردا وقت دارید زندگی کنید خانم پارک از لحظه لحظه با هم بودم لذت ببرید !!!
و باز هم صدای خسته در و سکوت ...
شرط پارت بعد ۵ لایک
+ نه نه امکان نداره تو اون باشی !
# غم زندگی خیلی روم تاثیر داشته نه ؟
( تمام حرف هاش یه حالت خنده و مسخره کردن داره )
+ تو ... چرا دست از سر مو زندگیم برنمیداریییی ؟؟؟
چقدر دیگه باید تاوان با تو بودن و اشتباهم رو پس بدم ؟! ها !!!
میدونی این مدت که نبودی چقدر همچی خوب بود ؟!
تو نمیخوای بمیریییییی ؟؟؟؟
# او خانم کوچولو گفتم که نباید زیاد حرص بخوری !
اره همچی خیلی خوب بود !
اما فقط برای تو !
و حالا وقتشه جامونو عوض کنیم !
من لذت میبرم و تو گشنگی میکشی و باید مرگ کسایی که دوست داری رو از نزدیک ببینی !
در دوباره با صدای گوش خراشی باز شد نمیخواستم باور کنم که مهمشون بخواطر من اینجان !
# دوست زیبایی داری !
او اقای یانگ !
شما چرا اینجایی !
بخواطر احمقی یه دختر کوچولو به اسم ات ؟
از تک تک حرفاش حالم بهم میخورد
برگشت و دوباره با اون نگاه های کثیفش چونمو تو دستش گرفت ...
+ با اونا چی کار داری من احمق بودم به اونا چه !
# گناه اونا با تو بودنه
صداش که توی گوشم پچ پچ میکرد باعث میشد حس کنم اگه دستام باز بود قطعا اون الان زنده نبود ...
و با صدای خنده های احمقانش اتاق رو پر کرد ...
فقط تا فردا وقت دارید زندگی کنید خانم پارک از لحظه لحظه با هم بودم لذت ببرید !!!
و باز هم صدای خسته در و سکوت ...
شرط پارت بعد ۵ لایک
۳۴۵
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.