سناریودرخواستی
#سناریودرخواستی
^وقتی بارداری و میخوای بهش بگی ولی توی کمدشون یه برگه سنوگرافی پیدا میکنی (خیانت کردن)
نامی: ا.ت گوش کن!
ا.ت: چی و گوش کنم؟ تو به من خیانت کردی..منم نمیخوام که بچم با یه خیانت کار بزرگ شه.
نامی: ب.بچه؟
جین: ا.ت اینا همش دروغ بوده..باور کن!
ا.ت: چطوری؟ چطوری جینا؟ این برگه سنوگرافی که برای خودت نیست برای منم نیست..پس_
جین: من مست بودم.
یونگی: عشقم ببین من پست بودم کارام دست خودم نبوده.
ا.ت: یونگی تو چیکار کردی؟ *گریه شدید*
یونگی: بهت قول میدم همه چی و درست کنم خوب؟ تو فقط پشم باش.
ا.ت: یونگی..من فکر میکردم که خوشحال میشی که بهت بگم داری بابا میشی ولی اصلا خبر نداشتم که از یه جای دیگه بابا شدی! (گریه+آروم)
یونگی: چی؟ بابا شدم؟
ا.ت: آره بابا شدی..ولی تا این گندی که زدی رو درست نکنی من میرم پیش بابام.
جیهوپ: ^ واقعا این بشم از این کارا میکنه؟ نه میکنه؟^
جیمین: ا.ت همش یه پاپوشه.
ا.ت: تو گفتی و منم باور کردم..فردا توی دادگاه میبینمت..میبینم که پاپوش بوده یا نه! با زنت بیا..خوش میگذره
جیمین: ا.ت صبر کن!
ا.ت: همه چی بین ما تموم شد آقای پارک جیمین.
تهیونگ: ا.ت اگر تو بری من و یونتان تنها میشیما.
ا.ت: به چپم..تهیونگ الان یه خواهر یا بردار داره با یه مامان... پس به من و بچم نیاز داره..نه اون و نه تو!
تهیونگ: ببین_ چی؟ بچم؟ ا.ت تو؟_
ا.ت: الان باباش دیگه تو نیستی آقای کیم..فردا تو دادگاه میبینمت.
کوک: ا.ت من و ببخش، بهت قول میدم که دیگه نگاه به هیچ زنی نکنم...باشه؟ تروخدا نرو من بدون تو میمرم (گریه)
ا.ت: کوک تو چیکار کردی؟ تو من و نابود کردی( گریه شدید)
کوک: بهت قول میدم که همه چی و برگردونم..باشه؟
ا.ت: قول میدی؟
کوک: قول
^وقتی بارداری و میخوای بهش بگی ولی توی کمدشون یه برگه سنوگرافی پیدا میکنی (خیانت کردن)
نامی: ا.ت گوش کن!
ا.ت: چی و گوش کنم؟ تو به من خیانت کردی..منم نمیخوام که بچم با یه خیانت کار بزرگ شه.
نامی: ب.بچه؟
جین: ا.ت اینا همش دروغ بوده..باور کن!
ا.ت: چطوری؟ چطوری جینا؟ این برگه سنوگرافی که برای خودت نیست برای منم نیست..پس_
جین: من مست بودم.
یونگی: عشقم ببین من پست بودم کارام دست خودم نبوده.
ا.ت: یونگی تو چیکار کردی؟ *گریه شدید*
یونگی: بهت قول میدم همه چی و درست کنم خوب؟ تو فقط پشم باش.
ا.ت: یونگی..من فکر میکردم که خوشحال میشی که بهت بگم داری بابا میشی ولی اصلا خبر نداشتم که از یه جای دیگه بابا شدی! (گریه+آروم)
یونگی: چی؟ بابا شدم؟
ا.ت: آره بابا شدی..ولی تا این گندی که زدی رو درست نکنی من میرم پیش بابام.
جیهوپ: ^ واقعا این بشم از این کارا میکنه؟ نه میکنه؟^
جیمین: ا.ت همش یه پاپوشه.
ا.ت: تو گفتی و منم باور کردم..فردا توی دادگاه میبینمت..میبینم که پاپوش بوده یا نه! با زنت بیا..خوش میگذره
جیمین: ا.ت صبر کن!
ا.ت: همه چی بین ما تموم شد آقای پارک جیمین.
تهیونگ: ا.ت اگر تو بری من و یونتان تنها میشیما.
ا.ت: به چپم..تهیونگ الان یه خواهر یا بردار داره با یه مامان... پس به من و بچم نیاز داره..نه اون و نه تو!
تهیونگ: ببین_ چی؟ بچم؟ ا.ت تو؟_
ا.ت: الان باباش دیگه تو نیستی آقای کیم..فردا تو دادگاه میبینمت.
کوک: ا.ت من و ببخش، بهت قول میدم که دیگه نگاه به هیچ زنی نکنم...باشه؟ تروخدا نرو من بدون تو میمرم (گریه)
ا.ت: کوک تو چیکار کردی؟ تو من و نابود کردی( گریه شدید)
کوک: بهت قول میدم که همه چی و برگردونم..باشه؟
ا.ت: قول میدی؟
کوک: قول
۱۰.۳k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.