اولین سناریو :)
اولین سناریو :)
وقتی مافیان و ما رو میدزدن ولی انقدر کیوتیم ازمون درخواست ازدواج میکنن.
نامجون: امم...ببین ا.ت...من خیلی آدم خشنی هستم..ولی..ولی...تو هم...بیخیال بابا.
ا.ت: (پوکر)
نامجون: اونجوری نگام نکن...با من ازدواج میکنی؟
ا.ت: ها؟
نامجون: (خاکککک ریدی نامجون)
جین: ببین میدونم که کراش زدی روی صورت هندسامم درسته؟
ا.ت: نه!
جین: (گلوش و صاف میکنه) خب من آشپزیم خیلی خوبه ولی خیییلی خشنم.. اوکی؟
ا.ت: خب چرا اینارو به من میگی؟
جین: خب...ما قراره با هم زن و شوهر شیم دیگه بیبی.
ا.ت: (قیافش کپی گوجه میشه)
یونگی: با من ازدواج میکنی یا نه؟
جیهوپ: (ایشون انقدر بهت لطف و محبت میکنه که خووت بخواد ازت درخواست کنه گفتی بله)
جیمین: ببین بیبی گرل با من باید ازدواج کنی وگرنه من میدونم و تو اوکی؟
تهیونگ: ببین من یه سگ دارم...این طفل معصوم مامان نداره..پس بیا مامانش شو!
کوک: اگر زنم شی بهت شیر موز میدم...بهت بوکس یاد میدم...حتی یاد میدم چطوری تفنگ دستت بگیری.
ا.ت: زحمت نکش همه اینارو بلدم.
کوک: پس بیا مامان بم شو.
وقتی مافیان و ما رو میدزدن ولی انقدر کیوتیم ازمون درخواست ازدواج میکنن.
نامجون: امم...ببین ا.ت...من خیلی آدم خشنی هستم..ولی..ولی...تو هم...بیخیال بابا.
ا.ت: (پوکر)
نامجون: اونجوری نگام نکن...با من ازدواج میکنی؟
ا.ت: ها؟
نامجون: (خاکککک ریدی نامجون)
جین: ببین میدونم که کراش زدی روی صورت هندسامم درسته؟
ا.ت: نه!
جین: (گلوش و صاف میکنه) خب من آشپزیم خیلی خوبه ولی خیییلی خشنم.. اوکی؟
ا.ت: خب چرا اینارو به من میگی؟
جین: خب...ما قراره با هم زن و شوهر شیم دیگه بیبی.
ا.ت: (قیافش کپی گوجه میشه)
یونگی: با من ازدواج میکنی یا نه؟
جیهوپ: (ایشون انقدر بهت لطف و محبت میکنه که خووت بخواد ازت درخواست کنه گفتی بله)
جیمین: ببین بیبی گرل با من باید ازدواج کنی وگرنه من میدونم و تو اوکی؟
تهیونگ: ببین من یه سگ دارم...این طفل معصوم مامان نداره..پس بیا مامانش شو!
کوک: اگر زنم شی بهت شیر موز میدم...بهت بوکس یاد میدم...حتی یاد میدم چطوری تفنگ دستت بگیری.
ا.ت: زحمت نکش همه اینارو بلدم.
کوک: پس بیا مامان بم شو.
۵.۳k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.