دل برد و دل بردنت را دوست دارم

‌ دل بردے و دل بردنت را دوست دارم
رو راست ! من عطر تنت را دوست دارم

در پیش صدها باغ گل تنهاے تنها
گلهاے روے دامنت را دوست دارم

هستم زلیخایے و خلوت دوست , بہ بہ
من چنگ بر پیراهنت را دوست دارم

صدها هزاران شرط دارے و قبول است
آخر ولیکن لیکنت را دوست دارم

من ضربہ ها خوردم نشستم تا کہ در خاک
اما بہ هر ضربہ , فنت را دوست دارم

جان میدهم با شوق , گفتی: جان بدہ ! جااااان
چون دیدن جان کندنت را دوست دارم

جانم بہ لب میآید اینجا , خوش بہ حالت
اے نوش جااااان ! خندیدنت را دوست دارم

دیدگاه ها (۳)

تویی که شهره شهری به جودو دلرحمیتو خط قرمز من،با دلم چه بیرح...

عشق من با خنده هایت هی نکن دیوانه اممن اسیرت میشوم با خنده ا...

نفسم تنگِ تو و تو نفست تنگ کسی کاش می شد که ‌در این غصّه به ...

آمدڹ رااز "باد" آموختمرفــــــــــتڹ را از یــــــــــاد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط