رفتم و دیدم که یه زنه اسلحه گذاشته رو سر تهیونگ و داره ته
رفتم و دیدم که یه زنه اسلحه گذاشته رو سر تهیونگ و داره تهدید به مرگش میکنه رفتم سمتش زدم تو گوشش و بلند گفتم... ببین ادمک هرزه حتی فکر اینکه بخوای تهیونگ یعنی تیکه ای از وجودمو ازم جدا کنی به سرت نزنه وگرنه منم بیکار نمیشینم فهمیدی یا حالیت کنم؟
زنه.. تو چیکاره ای شاهزاده ی لاغر مردنی؟
اسلحه ی سرباز بغلمو از دستش کشیدم و و یه گلوله هرومش کردم
ته... لازم نبود اینجوری کنی خودم میدادمش دست پلیس
ا.ت... من بخاطر تو هرکاری میکنم
زنه.. تو چیکاره ای شاهزاده ی لاغر مردنی؟
اسلحه ی سرباز بغلمو از دستش کشیدم و و یه گلوله هرومش کردم
ته... لازم نبود اینجوری کنی خودم میدادمش دست پلیس
ا.ت... من بخاطر تو هرکاری میکنم
۱۸.۱k
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.