یادمان نیست کجا صحبت بی دردی شد

یادمان نیست کجا صحبت بی دردی شد
اولین بار کجا نوبت نامردی شد

یادمان نیست کجا ازخودمان دور شدیم
یک شبه با کمی اندوخته مغرور شدیم

اولین بار کجا شرم به انسان خندید
اولین سیب چگونه لب ما را بوسید

یادمان نیست کجا راه خطا پیمودیم
اولین بار کجا بنده ی شیطان بودیم

کی در ابلیس خزیدیم و تکثیر شدیم
آنچه دیدیم و انگار ندیدیم چه بود


بین ما تا به خدا یک پل فانی هم نیست
اعتقاد و شرف و عشق زبانی هم نیست

کاش پیدا بشود روزنه ای سمت دعا
راهی از توبه ی ماتابه گلستان خدا

کاش کابوس زمستانی شیطان برود
کاش مخلوق خدا باز هم آدم بشود....
دیدگاه ها (۳)

بزن چوپانبزن چوپان به رسم عاشقیدلدادگیدلداده ای دمساز میخواه...

نیمه از شب رد شده دل بیقراری میکندچشم من در خواب ناز بازم خم...

ﻫــِـــﻰ ﺩﻝ .........ﺯﻳﺎﺩﺟﺪﻯ ﻧﮕﻴﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻣﺮﻭﺯﺕ ﺭﺍ ....ﻓﺮﺩﺍﺑﺎﺯ ...

خان که نه! خانه شدم تا تو ستونم باشیبید بودم که خودت رمزِ جن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط