بسم رب الشهداء و الصدیقین

بسم رب الشهداء و الصدیقین


#خاطراتی از شهدا


بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجاتهای محمد را پخش می کردند.
بیشتر نوحه ها و مداحی محمد درمورد امام زمان (عج) بود.
خیلی ناراحت بودم تااینکه یک شب محمد را درخواب دیدم.خوشحال بود و لباس فرم سپاه بر تنش بود.
چهره اش خیلی نورانی تر شده بود؛
یاد مداحی های او افتادم,پرسیدم:
محمد, این همه در دنیا از آقا خواندی, توانستی اورا ببینی?
محمد درحالی که می خندید گفت :

"من حتی آقا امام زمان عج رادر آغوش گرفتم."

شادی روح شهدا صلوات

به نقل یکی از دوستان و همرزمان شهید
دیدگاه ها (۳)

شعر مهدوے چه بغض ها که فرو خورده در گلو دارمدوباره بر سر راز...

شعری بمناسبت جنایات آل سعود و شهادت شیخ نمراز حسین رئوفی تاز...

بسم الله...تنها ترین امام زمین، مقتدای شهرتنها، چه میکنی؟تو ...

#استغفار_شبانهاز امیرالمومنین علی (ع)بند ٥٣اللَّهُمَّ وَ أَس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط