ویو یونگی

ویو یونگی
×نشستیم غذا رو سفارش دادیم که دیدم فلیکس اومد و گفت
✓خب بچه ها کجا می خواید برید
همه با هم:جنگل
و بعد زدن زیر خنده
+وای دلم لیکسی میگم که کلید ویلا بابا اینا پیشتونه
✓اره خودتون دفعه قبل اومده بودین بعد از دل لونا زنگ زدن مجبور شدین برین کلید رو جا گذاشتید بعد بهتون زنگ زدم گفتید میاید یادتون رفت دیگه هم زنگ نزدید
+اووو ایم ساری
✓ Please don't blame yourself.(لطفا بسه خودتو سرزنش نکن)
+اوکی
-خب خب دیگه غذا هم تموم پسر عمو ما باید بریم
✓باشه
+رفت بغلش کرد


راوی:دیگه رفتن بیرون رستوران یجی دید میرا تو خودشه و زیاد صحبت نمیکنه رفت پیشش و اروم جوریکه خودش بفهمه صداش زد
+می
&جانم
+اتفاقی افتاده
&نه
+من تو رو میشناسم از هشت سالگی دوستیم چی شده
&من....من...من حاملم
+چیییییییییییی(داد)
&ارومتر
+چند روزشه
&چهار
+یعنی چهار روز پیش شما چیز‌ کردید
&ای دختره منحرف بدبخت
-بیب چیشده
+جچ جچ جچ جچ جچ دسته گل به اب داده میگه چی شده
-خب چیشده
+دیوونه داری بابا میشی
-😳😳😳🤯🤯
+دهنتو ببند پشه نره میرا تو هم اشکال نداره خب بلاخره باید میشد راستی باید زودتر ازدواج کنید
-جلوش زانو زد و خاستگاری کرد
&بله


و سپس میریم به هفته بعد روز عروسی در عمارت
+وای که چقدر خوشگلم قربون خودم برم ماچ به خودم
&من اینجا عروسم یا تو
+جچ جچ جچ جچ باشه قربونم بشی نه چیز قربونت بشی ... چیزه نه قربونت رفتی...امم چیزه بد ریدم نه
&اصلا عالی ریدی
+🤗
+من برم پیش پیشولی خودم
&باشه بای


ویو یونگی
×داخل اتاق بودم که دیدم یجی در زد وقتی باز کردم دیدم یجی با یه لباس کوتاهه خیلی عصبانی شدم اروم ولی عصبی گفتم
×چرا اینو پوشیدی
+شوگا تو رو خدا امشبو بزار عروسی داداشم و دوست صمیمیمه
×فقط امشب وگرنه
+باشه میسییییی
×او خودا هر وقت از دستت عصبانی میشم با این کیوتیت قلبم به رحم میاد
+منم هر وقت میبینمت یه پیشولی میبینم
-تموم شد خیلی تاثیر گذار بود بیاید بریم
+شت ترسیدم باشه بریم
×-بریممم

ویو هیون
-داخل جایگاه وایستادم که دیدم درا باز شدن یجی با میرا اومدن ولی چرا.....


عکس لباس رو میزارم
دیدگاه ها (۰)

ولی چرا انقدر خوشگل شدن هم خواهرم و هم عروس خوشگلم اون بچه چ...

×دیدم یجی از حموم اومده و حوله دورشه داشتم میرفتم جلو که دید...

-یونگیییی یجی روت کراشه+از خجالت اب شد دویید رفت تو اتاق×هاا...

لباس ات برای داخل خونشون که پوشیده بود

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

مافیای عاشق من 💜

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط