تو واقعی بودی

تو واقعی بودی

نه مثل دستگیره

نه مثل در

تو واقعی بودی

مثل اندوه در مزرعه گندم

به تو فکر کردم

آنقدر فکر کردم

که سرم را کشتم

کبک ها ناپدید شدند

و پرستویی در سکوت فرو رفت تا کمر

آب ها کم عمقند

و زندگی بیشتر از زندگی زیبا نیست.



#غلامرضا_بروسان



#از_کتاب_در_آب_ها_دری_باز_شد
#deep_feeling
دیدگاه ها (۱)

چطور باور کنمکه تنها یک گلوله تو را از من گرفتتازه رودخانه م...

با یک دست تو را لمس می کنم.و با دست دیگرمبه تو می اندیشم. عز...

تمام عمر دستت صرف شادی شددست‌های تو مهربان بودند یکی بیشتر ا...

چشم های تو درشت بودند با مژه های زیباو صورت گرد تومثل کاسه ی...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۸#

پشیمونی...پارت.۲۰ویو نویسندهتهون خندید و رو به جونگهی گفت:ته...

وانشات گوجو//پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط