سه ارباب خشن پارت (۳۰)
ویو ا/ت
نمیدونم چطوری ولی خودمو با عجله رسوندم بیمارستان خیلی استرس داشتم پاهام سست شده بودن
به منشی گفتم اتاق جیمین کجاست گفت:
؟!: ته راهرو سمت چپ( خیلی از دست راستم بدم میاد😂 )
ا/ت: باشه خیلی ممنون
پا برهنه خودمو رسوندم ولی هر جوری میخاستم برم داخل
پرستارا اجازه نمیدادن و میگفتن که هنوز بهوش نیومده
ساعت ها مص مرده ی متحرک یک جا حرف میزدم ولی به
بچم دل داری میدادم همش گریه میکردم گریم بند نمیدومد
خیلی خسته شده بودم جوری که چشمام باز نمیشدن ساعت
۵ صبح بود کمکم داشت خابم میرفت که آقای دکتر اومد بیرون
دکتر: مریض شما بهوش اومدن باور نکردنیه ولی فکرشو نمیکردیم با همچین وضعی جون سالم به در ببره مریض شما خیلی قویه هوای اونو داشته باشید
ا/ت: حتما.....الان میتونم برم دیدنش؟؟
دکتر: بله میتونید برین
ا/ت: درو باز کردم و رفتم داخل
ا/ت: با گریه خودمو به تخت رسوندم و سرمو گزاشتم رو سینش
جیمین باورم نمیشه تو زنده موندی اصلا هیچ کدوم از این لحظه رو باور نمیکنم نمیدونم چطور تهکوک رو از دست دادیم الانم تو تو این وضعی این واقعا باور نکردنیه برای من خیلی سخته اون چیزی که میخاستم بهتون بگمم اینه که.......من بارارم...!
جیمین: ببخشید من شمارو میشناسم؟؟
نمیدونم چطوری ولی خودمو با عجله رسوندم بیمارستان خیلی استرس داشتم پاهام سست شده بودن
به منشی گفتم اتاق جیمین کجاست گفت:
؟!: ته راهرو سمت چپ( خیلی از دست راستم بدم میاد😂 )
ا/ت: باشه خیلی ممنون
پا برهنه خودمو رسوندم ولی هر جوری میخاستم برم داخل
پرستارا اجازه نمیدادن و میگفتن که هنوز بهوش نیومده
ساعت ها مص مرده ی متحرک یک جا حرف میزدم ولی به
بچم دل داری میدادم همش گریه میکردم گریم بند نمیدومد
خیلی خسته شده بودم جوری که چشمام باز نمیشدن ساعت
۵ صبح بود کمکم داشت خابم میرفت که آقای دکتر اومد بیرون
دکتر: مریض شما بهوش اومدن باور نکردنیه ولی فکرشو نمیکردیم با همچین وضعی جون سالم به در ببره مریض شما خیلی قویه هوای اونو داشته باشید
ا/ت: حتما.....الان میتونم برم دیدنش؟؟
دکتر: بله میتونید برین
ا/ت: درو باز کردم و رفتم داخل
ا/ت: با گریه خودمو به تخت رسوندم و سرمو گزاشتم رو سینش
جیمین باورم نمیشه تو زنده موندی اصلا هیچ کدوم از این لحظه رو باور نمیکنم نمیدونم چطور تهکوک رو از دست دادیم الانم تو تو این وضعی این واقعا باور نکردنیه برای من خیلی سخته اون چیزی که میخاستم بهتون بگمم اینه که.......من بارارم...!
جیمین: ببخشید من شمارو میشناسم؟؟
- ۳۲.۱k
- ۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط