به وصلت دیده بودم کاشکی ای گلنه هجرانت
به وصلت دیده بودم کاشکی ای گل،نه هجرانت
که جانم درجوانی سوخت،ای جانم به قربانت
تحمل گفتی ومن هم که کردم سالها، اما
چقدر آخر تحمل،بلکه یادت رفته پیمانت
چوبلبل نغمه خوانم، تاتوچون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت
تمنای وصالم نیست،عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم،نیستم در بند درمانت
#شهریار
که جانم درجوانی سوخت،ای جانم به قربانت
تحمل گفتی ومن هم که کردم سالها، اما
چقدر آخر تحمل،بلکه یادت رفته پیمانت
چوبلبل نغمه خوانم، تاتوچون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت
تمنای وصالم نیست،عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم،نیستم در بند درمانت
#شهریار
- ۲.۳k
- ۱۲ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط