زاهد بودم ترانه گویم کردی

زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر فتنه بزم و باده جویم کردی

سجاده نشین با وقاری بودم
بازیچه کودکان کویم کردی

ما را زهوای خویش دف زن کردی
صد در یا را زخویش کف زن کردی

من پیر فنا بودم جوانم کردی
من مرده بودم ز زندگانم کردی

#مولانا
دیدگاه ها (۳)

گه شکایت از گلی،گه شکوه از خاری کنممن نه آن رندم ،که غیرازعا...

به وصلت دیده بودم کاشکی ای گل،نه هجرانتکه جانم درجوانی سوخت،...

هر چه کردم به ره عشق وفا بود، وفاوانچه دیدم به مکافات جفا ...

شب فراق کِه داند، که تا سحر چند است؟مگر کسی که به زندان عشق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط