گه شکایت از گلیگه شکوه از خاری کنم
گه شکایت از گلی،گه شکوه از خاری کنم
من نه آن رندم ،که غیرازعاشقی کاری کنم
هرزمان بی روی ماهی،همدم آهی شوم
هر نفس با یاد یاری، ناله ی زاری کنم
حلقههای موج بینم،نقش گیسویی کشم
خندههای صبح بینم ،یاد رخساری کنم
درد خود را میبَرَد از یاد گر من قصهای
از دل سرگشته با صید گرفتاری کنم...
#رهی_معیری
من نه آن رندم ،که غیرازعاشقی کاری کنم
هرزمان بی روی ماهی،همدم آهی شوم
هر نفس با یاد یاری، ناله ی زاری کنم
حلقههای موج بینم،نقش گیسویی کشم
خندههای صبح بینم ،یاد رخساری کنم
درد خود را میبَرَد از یاد گر من قصهای
از دل سرگشته با صید گرفتاری کنم...
#رهی_معیری
- ۹۳۸
- ۱۲ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط