حسودم

حسودم،
به انگشت‌هایت
وقتی موهایت را مرتب می‌کنند
حسودم،
به چشم‌هایت
وقتی تو را در آینه می‌بینند
و حسودم،
به زنی که رد شدن از لنزهای رنگی‌اش 
رنگ پیراهنت را عوض می‌کند
چه کار کنم؟
من زنِ روشنفکری نیستم
انسانی غارنشینم،
که قلبم هنوز در سرم می‌تپد
دیدگاه ها (۵)

یک نوع دوست داشتن هم هستکه سالها از داشتنتش میگذردهیچ ردی نی...

خودشیفته طوری😍

بدبختی آنجاست کههمه ات را برایش میگذاریهمه ات را ور میدارد م...

تعداد کمی هستند که می دانند من چقدر عاشقت هستم خودم و تو که ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

سایه های عشق

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط