آدم که دیوار نیست

آدم که دیوار نیست
که هر روزش با جای خالی کسی پر شود و
دم نزند
رهایش که کنی
از حدش که بگذرد
صدایی که نباشد
گوشی که نشنود
چشمی که نبیند
آغوشی که نباشد
تمام می شود
ساده و آرام دست دلش را می گیرد و
تا ته دنیا
دردهایش را قدم می زند...
دیدگاه ها (۱)

معشوق در ذره ذره ی جان توست....‌

بر روی صندلی خواهم نشست...سیگاری خواهم کشید...به میخ هایی فک...

سقوط کرده ام از توو پرت شده ام میان هجوم خاطراتت...خاطراتت ر...

گفتی که دگر در تو چنان حوصله ای نیستگفتم که مرا دوست نداری گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط