| فصل : ۲ |
| فصل : ۲ |
| پارت : ۴ |
کوک : خب اینارو بیخیال بریم که ا.تو آماده کنیم
ا.ت و یونگی : اوکی
ا.ت نشست رو صندلی میز آرایشش و برگشت سمت کوک و یونگی
ا.ت لوازم آرایش ۲۴ ساعته خودش رو آورد
ا.ت : خب شروع کنیم
ا.ت کرم و کانسیلر چند درجه تیره تر از پوستش آورد
یونگی : خب اینا تیره این خوبه
ا.ت : شروع کرد به کار کردن
شروع کرد به میکاپ
۳۰ دقیقه بعد
ا.ت : تمومه
برگشت
یونگی و کوک : خیلی فرق کردی
ا.ت : خب لنز قهوه ای روشن میزارم
ا.ت بعد گذاشتن لنز یه کشو رو باز کرد پر کلاه گیس بود
ا.ت : عامممم طلایی خوبه یا قهوه ای خیلی روشن
یونگی : قهوه ای بهتره
کوک : موافقم طبیعی تره
بعد از آماده شدن
ا.ت : خب باید کجا برم
یونگی: بیاین بریم تو ماشین
یونگی نقشه رو تو راه توضیح داد و رسیدن
وارد کوچه شدن
ا.ت : خب من میرم
رفت داخل و بعد کوک و یونگی اومدن ونگهش داشتن و ا.ت رفت جلو
ربکا : تو کی هستی عوضی
ا.ت : به تو ربطی نداره و بوم
دیگه ربکایی نبود
دیگه کسی نبود که مانع عشق اونها بشه و تمام
| پارت : ۴ |
کوک : خب اینارو بیخیال بریم که ا.تو آماده کنیم
ا.ت و یونگی : اوکی
ا.ت نشست رو صندلی میز آرایشش و برگشت سمت کوک و یونگی
ا.ت لوازم آرایش ۲۴ ساعته خودش رو آورد
ا.ت : خب شروع کنیم
ا.ت کرم و کانسیلر چند درجه تیره تر از پوستش آورد
یونگی : خب اینا تیره این خوبه
ا.ت : شروع کرد به کار کردن
شروع کرد به میکاپ
۳۰ دقیقه بعد
ا.ت : تمومه
برگشت
یونگی و کوک : خیلی فرق کردی
ا.ت : خب لنز قهوه ای روشن میزارم
ا.ت بعد گذاشتن لنز یه کشو رو باز کرد پر کلاه گیس بود
ا.ت : عامممم طلایی خوبه یا قهوه ای خیلی روشن
یونگی : قهوه ای بهتره
کوک : موافقم طبیعی تره
بعد از آماده شدن
ا.ت : خب باید کجا برم
یونگی: بیاین بریم تو ماشین
یونگی نقشه رو تو راه توضیح داد و رسیدن
وارد کوچه شدن
ا.ت : خب من میرم
رفت داخل و بعد کوک و یونگی اومدن ونگهش داشتن و ا.ت رفت جلو
ربکا : تو کی هستی عوضی
ا.ت : به تو ربطی نداره و بوم
دیگه ربکایی نبود
دیگه کسی نبود که مانع عشق اونها بشه و تمام
۴۲۲
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.