پارت¹⁶
پارت¹⁶
اون پلیسه و رز افتاده بودن ی گوشه و پر خون شده بودن پدر مادر میا هم نشسته بودن و داشتن نگاه میکردن
جین خیلی عصبی بود رفت و یقه پدر میا رو گرفت:
تو چیکار کردی عوضی*داد*
پ.م:کاری که باید میکردم کسایی که ای بلا رو سر دختر من اوردن باید تقاص پس بدن
جین:میفهمی کی تقاص کارشو پس میده*ولش کرد و رفت سمت رز*:
رز؟؟عشقم بیدار نمیشیی؟ پس این دکتر کجا موند اخه؟
میخواستم صداش کنم که دیدم منبع خون از شکمشه
جین:ر..رز توروخودا بیدار شو عشقم چشاتو باز کن*که پرستار اومد*
پرستار هم وقتی اون صحنه رو دید ی جیغ کشید که همه جمع شدن تو اتاق
دکتر:اینجا چه خبره؟چ..چرا اینطوری شده؟
جین:توروخودا اونو نجات بدین توروخودا*گریه*
دکتر:برانکارد رو بیارین سریع
اومدن پلیسه و رز و بردن جین هم به خودش لعنت میفرستاد که چرا اونو تنها گذاشته که الان این بلا سرش بیاد ....
ان خبر خیلی سریع به دادگستری رسید و همه فهمیدن قاضی دستور داد که پدر مادر میا رو دستگیر کنن تا ببینن برای چی اون کار و کرده بودن
..........
جین جلو در اتاق عمل منتظر بود که ببینه چی میشه
..اتاق بازجویی..
پ(پلیس):چرا اون کارو کردی؟
پ.م:اونا دختر منو به اون روز انداختن منم باید تلافی میکردم
پ:میدونی این کار شما جرمه و باید بخاطرش برین زندان؟
پ.م:هر چی باشه من خوب کاری کردم به کسی هم ربطی نداره*داد*
پ:سرباز این اقا رو ببر بازداشتگاه
..........
جین:/
نشسته بودم ۳ ساعت گذشته بود که دیدم دکتر اومد
جین:د..دکتر حالش چطوره؟
د(دکتر):خوشبختانه چون زخمشون عمیق نبوده به خیر گذشته و بیمار حالش خوبه
جین هم با این حرف دکتر خوشحال شد:
ممنونم دکتر واقعا ممنونم
د: وظیفم بوده الانم انتقالشون میکنیم بخش اونجا میتونین ببینیدشون، با اجازه مرخص میشم
جین:خسته نباشید ممنون*دکتر رفت*
..........
میا:مامان بابام کو؟
پ(ی پلیس دیگه):میفهمی
میا:کجان؟
پ:دنبال کاراتن ، راستش باید چند تا سوال بپرسم ازت حالت مساعد هست؟
میا:اره بپرسین
پ:کسی که تورو کتک زد کی بود؟
میا با ای حرف چشماش اشکی شد:
ا..اون ...
....
اون پلیسه و رز افتاده بودن ی گوشه و پر خون شده بودن پدر مادر میا هم نشسته بودن و داشتن نگاه میکردن
جین خیلی عصبی بود رفت و یقه پدر میا رو گرفت:
تو چیکار کردی عوضی*داد*
پ.م:کاری که باید میکردم کسایی که ای بلا رو سر دختر من اوردن باید تقاص پس بدن
جین:میفهمی کی تقاص کارشو پس میده*ولش کرد و رفت سمت رز*:
رز؟؟عشقم بیدار نمیشیی؟ پس این دکتر کجا موند اخه؟
میخواستم صداش کنم که دیدم منبع خون از شکمشه
جین:ر..رز توروخودا بیدار شو عشقم چشاتو باز کن*که پرستار اومد*
پرستار هم وقتی اون صحنه رو دید ی جیغ کشید که همه جمع شدن تو اتاق
دکتر:اینجا چه خبره؟چ..چرا اینطوری شده؟
جین:توروخودا اونو نجات بدین توروخودا*گریه*
دکتر:برانکارد رو بیارین سریع
اومدن پلیسه و رز و بردن جین هم به خودش لعنت میفرستاد که چرا اونو تنها گذاشته که الان این بلا سرش بیاد ....
ان خبر خیلی سریع به دادگستری رسید و همه فهمیدن قاضی دستور داد که پدر مادر میا رو دستگیر کنن تا ببینن برای چی اون کار و کرده بودن
..........
جین جلو در اتاق عمل منتظر بود که ببینه چی میشه
..اتاق بازجویی..
پ(پلیس):چرا اون کارو کردی؟
پ.م:اونا دختر منو به اون روز انداختن منم باید تلافی میکردم
پ:میدونی این کار شما جرمه و باید بخاطرش برین زندان؟
پ.م:هر چی باشه من خوب کاری کردم به کسی هم ربطی نداره*داد*
پ:سرباز این اقا رو ببر بازداشتگاه
..........
جین:/
نشسته بودم ۳ ساعت گذشته بود که دیدم دکتر اومد
جین:د..دکتر حالش چطوره؟
د(دکتر):خوشبختانه چون زخمشون عمیق نبوده به خیر گذشته و بیمار حالش خوبه
جین هم با این حرف دکتر خوشحال شد:
ممنونم دکتر واقعا ممنونم
د: وظیفم بوده الانم انتقالشون میکنیم بخش اونجا میتونین ببینیدشون، با اجازه مرخص میشم
جین:خسته نباشید ممنون*دکتر رفت*
..........
میا:مامان بابام کو؟
پ(ی پلیس دیگه):میفهمی
میا:کجان؟
پ:دنبال کاراتن ، راستش باید چند تا سوال بپرسم ازت حالت مساعد هست؟
میا:اره بپرسین
پ:کسی که تورو کتک زد کی بود؟
میا با ای حرف چشماش اشکی شد:
ا..اون ...
....
۳۳.۳k
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.