پارت 2
پارت 2
پرش زمانی به بعد مدرسه اما
میتسو و سوک کیونگ: اما نظرت چیه که بریم بار؟
اما: اما ما هنوز زیر ۱۸ سالیم مامانم اجازه نمیده
میتسو:خوب بپیچونش
سوک کیونگ:کوتاه بیا دختر یه شبه دیگه میخوایم عشق و حال کنیم
اما: باشه
میتسو :منو سوک کیونگ ساعت ۸ میایم دنبالت
اما: اوکی
ویو اما
سرفتم خونه سریع یه دوش ۳۰ مینی کردم و غذا خوردم تا بخودم اومدم ساعت ۷بود سریع موهامو مدل دادم و یه ارایش خیلی خوشگل کردم و یه لباس باز پوشیدم ولی چون مامانم خونه نبود بهش گفتم که میخوام برم خونه میتسو و سوک کیونگ درس بخونیم و اونم قبول کرد
میتسو:به به چه خوشگل شدی دختر
اما:شما که بهتر شدین
سو کیونگ:خوب بریم دیگه
میتسو: باشه
حرکت کردیم وقتی رسیدیم بوی سیگار و الکل دیوونم کردن ولی عادت کردم
شوگا و بقیه اعضا هم رسیدن
شوگا:واو اون دختره چه خوشگله
اما:یدفعه نگام رفت روی یه پسر وایی خیلی جذاب بود سوک کیونگ و میتسو خیلی مست کردن ولی من نه هیچی نخوردم
میتسو و سوک کیونگ رفتن و میرقصیدن منم نگاهشون کردم تا دیدم اون پسره داره میاد نزدیکم
شوگا: سلام شما چه دختر زیبایی هستی
اما:واقعا ممنونم شمام خیلی جذابی
شوگا:میتونم شمارتون و داشته باشم
اما اندکی فکر کرد و گفت
اما:اوه البته و شماره اشو داد
شوگا: ممنونم که اعتماد کردین هروقت اتفاقی براتون افتاد میتونین به من اعتماد کنین و از من کمک بخواین
اما:ممنونم حتما
پرش زمانی به بعد از بار
ویو اما
اون پسر محشر بود عاشقش شدم خوبه که شماره اشو دارمممم تو همین فکرا بودم که خوابم برد
ویو شوگا
اون دختر واقعا زیبا بود فکر کنم من عاشق شدم ولی نه نباید اینطوری بشه خودتو جمع کن شوگا ولی اون واقعا عالیه بعد از سربه نیست کردن خانواده لی با اون دختر ازدواج میکنم شماره اش هم که دارم تو همین فکرا بودم که خوابم برد
*فردا*
ویو اما
امروز تعطیل بود و نمیخواست برم مدرسه ولی حوصلم سرمیرفت رفتم طرفای مدرسه تا یکمی تاب بخورم
ویو شوگا
مدرسه دختر خانواده لی رو پیدا کردیم و قراره امروز جیمین و جیهوپ برن و اون دختر رو بدزدن
ویو اما
همونطور که داشتم برا خودم میچرخیدم با ضربه ای که تو سرم خورد بیهوش شدم
شوگا:اوردینش
جیمین و جیهوپ:اره ولی شوگا این خیلی بچه استا
شوگا:منم بچه بودم که پدر و مادرش پدرم و کشتن حالا بیارین ببینمش
جیمین:الان میارمش
ویو شوگا
با چیزی که دیدم خشکم زد اون همون دختر دیشبی بود ولی الان رنگ به رخسار نداشت و از سرش خون میرفت
ولی چه میشه کرد باید کار درست و انجام بدم
پرش زمانی به بعد مدرسه اما
میتسو و سوک کیونگ: اما نظرت چیه که بریم بار؟
اما: اما ما هنوز زیر ۱۸ سالیم مامانم اجازه نمیده
میتسو:خوب بپیچونش
سوک کیونگ:کوتاه بیا دختر یه شبه دیگه میخوایم عشق و حال کنیم
اما: باشه
میتسو :منو سوک کیونگ ساعت ۸ میایم دنبالت
اما: اوکی
ویو اما
سرفتم خونه سریع یه دوش ۳۰ مینی کردم و غذا خوردم تا بخودم اومدم ساعت ۷بود سریع موهامو مدل دادم و یه ارایش خیلی خوشگل کردم و یه لباس باز پوشیدم ولی چون مامانم خونه نبود بهش گفتم که میخوام برم خونه میتسو و سوک کیونگ درس بخونیم و اونم قبول کرد
میتسو:به به چه خوشگل شدی دختر
اما:شما که بهتر شدین
سو کیونگ:خوب بریم دیگه
میتسو: باشه
حرکت کردیم وقتی رسیدیم بوی سیگار و الکل دیوونم کردن ولی عادت کردم
شوگا و بقیه اعضا هم رسیدن
شوگا:واو اون دختره چه خوشگله
اما:یدفعه نگام رفت روی یه پسر وایی خیلی جذاب بود سوک کیونگ و میتسو خیلی مست کردن ولی من نه هیچی نخوردم
میتسو و سوک کیونگ رفتن و میرقصیدن منم نگاهشون کردم تا دیدم اون پسره داره میاد نزدیکم
شوگا: سلام شما چه دختر زیبایی هستی
اما:واقعا ممنونم شمام خیلی جذابی
شوگا:میتونم شمارتون و داشته باشم
اما اندکی فکر کرد و گفت
اما:اوه البته و شماره اشو داد
شوگا: ممنونم که اعتماد کردین هروقت اتفاقی براتون افتاد میتونین به من اعتماد کنین و از من کمک بخواین
اما:ممنونم حتما
پرش زمانی به بعد از بار
ویو اما
اون پسر محشر بود عاشقش شدم خوبه که شماره اشو دارمممم تو همین فکرا بودم که خوابم برد
ویو شوگا
اون دختر واقعا زیبا بود فکر کنم من عاشق شدم ولی نه نباید اینطوری بشه خودتو جمع کن شوگا ولی اون واقعا عالیه بعد از سربه نیست کردن خانواده لی با اون دختر ازدواج میکنم شماره اش هم که دارم تو همین فکرا بودم که خوابم برد
*فردا*
ویو اما
امروز تعطیل بود و نمیخواست برم مدرسه ولی حوصلم سرمیرفت رفتم طرفای مدرسه تا یکمی تاب بخورم
ویو شوگا
مدرسه دختر خانواده لی رو پیدا کردیم و قراره امروز جیمین و جیهوپ برن و اون دختر رو بدزدن
ویو اما
همونطور که داشتم برا خودم میچرخیدم با ضربه ای که تو سرم خورد بیهوش شدم
شوگا:اوردینش
جیمین و جیهوپ:اره ولی شوگا این خیلی بچه استا
شوگا:منم بچه بودم که پدر و مادرش پدرم و کشتن حالا بیارین ببینمش
جیمین:الان میارمش
ویو شوگا
با چیزی که دیدم خشکم زد اون همون دختر دیشبی بود ولی الان رنگ به رخسار نداشت و از سرش خون میرفت
ولی چه میشه کرد باید کار درست و انجام بدم
۳.۵k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.