پارت4
پارت4
ویو اما
اونا اسماشون و بهم گفتن و من از همه ی اونا میترسیدم که یدفعه
تهیونگ یه تیغ برداشت باسنم و کف پام و شون هام وبا تیغ زخمی کرد خون داشت از زخماش میرفت جین دست های اما رو گرفته بود جیهوپ هم پاهاش و گرفته بود
جونگکوک یدفعه یه اسید اورد و ریخت سر شونه های اما که جیغ دخترک کل عمارت و گرفته بودجیمین سر اما رو گرفته بود
درسته اونا با سرش هم کار داشتن
نامجون اومد و سیخ و داغ کرد و نزدیک اما میشد اما جیغی کشید و گریه میکرد ولی کسی به دادش نمیرسیدخدمتکار ها از ترس از اتاقشون بیرون نیومدن
نامجون سیخ داغ و گذاشت روی شونه ها اما دخترک حالش واقعا بد بود که شوگا گفت برعکسش کنید
اما جونی نداشت و برعکسش کردن و شوگا ۲۰۰ ضربه شلاق به کمر و ۹۰تا به باسن و ۷۵تا به سینه های اما ضربه زدن اما خیلی تقلا کرد ولی از هر طرف بسته بودنش
وقتی تموم شد دختر بی حال و بی هوش و گذاشتن روی صندلی یهودی(تمام این صندلی از تیغ هستش که برای شکنجه استفاده میکردن)زیر این صندلی آتیش باز بود تیغ ها تمام بدنش و بریدن ولی دخترک هنوز بیهوش بوداعضا ولش کردن به حال خودش
شوگا: نباید اونطوری باهاش میکردیم
جیهوپ:تو از کی تاحالا انقدر مهربون شدی
جیمین:حق با شوگاست اون دختر خیلی ضعیفه تهیونگ:امیدوارم جای زخما روی بدنش نمونه
شوگا: من به اون دختر علاقه دارم
همه اعضا: از کیییی؟؟
شوگا:همون موقع ای که رفته بودیم برای آخرین بار توی بار این دختر و دیدم و عاشقش شدم نامجون:اشکالی نداره یه اتاق براش آماده میکنیم و تمام خاطراتش و با دارو پاک میکنیم و دکتر مخصوص خودمون و براس میاریم میدونین که چه دکتر ماهریه
شوگا:ممنونم نامجون خیلی فکر خوبی
جونگکوک سریع و نفس زنان اومد
شوگا:چیشده؟جونگکوک:اون دختره( نفس نفس زنان)شوگا: اون دختر چییی(عصبانی)
جونگکوک: داره میسوزه بیاین آتیش زیر صندلی و خاموش کنیم گناه داره
شوگا سریع به اتاق رفت و اما رو از روی صندلی برداشت و به یکی از اتاق ها برد
پرش زمانی به وقتی که دکتر اومد
شوگا:دکتر حالش چطوره جای زخما میمونه؟
دکتر:خوب شد که زود اوردینش وگرنه میمرد حالش اصلا خوب نیست زخما با این پماد میرن و اثری ازشون نمیمونه ضربه ی سرش خیلی به مغزش فشار آورده حالش خوب میشه ولی زمان میبره ممکنه تا یک هفته یا یک ماه بهوش نیاد ولی حالش خوب میشه این دختر کم خونه و بهش خون میزنیم فقط مراقبش باشین شوگا:ممنون
اعضا: حالش چطوره
شوگا:خوبه بچه ها بیاین خاطراتش و پاک نکنیم چون میخوام بدونه چی بلایی به سرش اومده راستشو بهش میگیم
نامجون:اره این درسته
جونگکوک:خب کی بهوش میاد
شوگا: دکتر گفت هنوز معلوم نیست تهیونگ میشه یه اتاق خیلی قشنگ براش درست کنی؟تهیونگ: اهوم حتما
شب بود و اعضا رفتن به اتاقاشون
ویو اما
اونا اسماشون و بهم گفتن و من از همه ی اونا میترسیدم که یدفعه
تهیونگ یه تیغ برداشت باسنم و کف پام و شون هام وبا تیغ زخمی کرد خون داشت از زخماش میرفت جین دست های اما رو گرفته بود جیهوپ هم پاهاش و گرفته بود
جونگکوک یدفعه یه اسید اورد و ریخت سر شونه های اما که جیغ دخترک کل عمارت و گرفته بودجیمین سر اما رو گرفته بود
درسته اونا با سرش هم کار داشتن
نامجون اومد و سیخ و داغ کرد و نزدیک اما میشد اما جیغی کشید و گریه میکرد ولی کسی به دادش نمیرسیدخدمتکار ها از ترس از اتاقشون بیرون نیومدن
نامجون سیخ داغ و گذاشت روی شونه ها اما دخترک حالش واقعا بد بود که شوگا گفت برعکسش کنید
اما جونی نداشت و برعکسش کردن و شوگا ۲۰۰ ضربه شلاق به کمر و ۹۰تا به باسن و ۷۵تا به سینه های اما ضربه زدن اما خیلی تقلا کرد ولی از هر طرف بسته بودنش
وقتی تموم شد دختر بی حال و بی هوش و گذاشتن روی صندلی یهودی(تمام این صندلی از تیغ هستش که برای شکنجه استفاده میکردن)زیر این صندلی آتیش باز بود تیغ ها تمام بدنش و بریدن ولی دخترک هنوز بیهوش بوداعضا ولش کردن به حال خودش
شوگا: نباید اونطوری باهاش میکردیم
جیهوپ:تو از کی تاحالا انقدر مهربون شدی
جیمین:حق با شوگاست اون دختر خیلی ضعیفه تهیونگ:امیدوارم جای زخما روی بدنش نمونه
شوگا: من به اون دختر علاقه دارم
همه اعضا: از کیییی؟؟
شوگا:همون موقع ای که رفته بودیم برای آخرین بار توی بار این دختر و دیدم و عاشقش شدم نامجون:اشکالی نداره یه اتاق براش آماده میکنیم و تمام خاطراتش و با دارو پاک میکنیم و دکتر مخصوص خودمون و براس میاریم میدونین که چه دکتر ماهریه
شوگا:ممنونم نامجون خیلی فکر خوبی
جونگکوک سریع و نفس زنان اومد
شوگا:چیشده؟جونگکوک:اون دختره( نفس نفس زنان)شوگا: اون دختر چییی(عصبانی)
جونگکوک: داره میسوزه بیاین آتیش زیر صندلی و خاموش کنیم گناه داره
شوگا سریع به اتاق رفت و اما رو از روی صندلی برداشت و به یکی از اتاق ها برد
پرش زمانی به وقتی که دکتر اومد
شوگا:دکتر حالش چطوره جای زخما میمونه؟
دکتر:خوب شد که زود اوردینش وگرنه میمرد حالش اصلا خوب نیست زخما با این پماد میرن و اثری ازشون نمیمونه ضربه ی سرش خیلی به مغزش فشار آورده حالش خوب میشه ولی زمان میبره ممکنه تا یک هفته یا یک ماه بهوش نیاد ولی حالش خوب میشه این دختر کم خونه و بهش خون میزنیم فقط مراقبش باشین شوگا:ممنون
اعضا: حالش چطوره
شوگا:خوبه بچه ها بیاین خاطراتش و پاک نکنیم چون میخوام بدونه چی بلایی به سرش اومده راستشو بهش میگیم
نامجون:اره این درسته
جونگکوک:خب کی بهوش میاد
شوگا: دکتر گفت هنوز معلوم نیست تهیونگ میشه یه اتاق خیلی قشنگ براش درست کنی؟تهیونگ: اهوم حتما
شب بود و اعضا رفتن به اتاقاشون
۳.۰k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.