۴ فروردین ۱۴۰۱

امروز از خودم راضیم. بیمار شد و کنارش بودم. خوش اخلاق و نرم بودم و با غمای بقیه غم خوردم و درکشون کردم. خوبه. برای شروع عالیه!
البته منو ببخش که غم تو رو ندیدم و نخوردم... آدم سطحی ایم دیگه... خودت که بهتر منو میشناسی.

با غزاله دور زدیم و ذرت مهمونش کردم. و الان فهمیدم هوس ذرت و بلال کرده. حتما بعدا برا اونم میخرم.

فرناز ترسناکه. آدما ترسناکن. با زبونشون بدجور آدمای حساس رو می رنجونن. من متوجه زخم زبونا نمیشم چون تو دنیای خودمم ولی بقیه خیلی اذیت میشن. اون خیلی اذیت میشه. گریه کرد و دردودل کرد گفت چون راهم ازشون جداست تیکه میندازن. عجیبه. چرا همش ما باید کنار بیایم و چیزی نگیم؟ چرا اونا یکم رعایت نمیکنن؟ چون بی فرهنگن. good answer

Btw forgive me.
دیدگاه ها (۲)

مکانِ موردنیاز؛ خونه فضایی

عروسی دعوت شدم. گیلیلیلی

My colorful world

۲۹ اسفند ۰۰_ ۱۴:۲۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط