او درحالی که بر روی صندلی قدیمی چوبی مورد علاقه اش نشسته

او درحالی که بر روی صندلی قدیمی چوبی مورد علاقه اش نشسته بود و سر به زیر داشت ناگهان سرش را بالا اورد و با صدایی ارام که کمی لرزش در ان احساس میشد گفت: دوست من..دنیای ما بسیار پیچیده و بی رحم است و هیچوقت نمیفهمیم حرکت بعدی ای که این دنیا قرار است بر روی زندگی ما پیاده کند چیست؟ او بی رحمانه و یا شاید هم در اصل بسیار سخاوتمندانه اخرین چیزی را که به ما از خود نشان میدهد مرگ است و در نهایت همه ی ما روزی خواهیم مرد و این میتواند تلخ یا شیرین باشد... اینطور فکر نمیکنی؟ در هر حال.. این دنیا همیشه ترسناکترین و پیچیده ترین بوده..
من درحالی که در ان سوی کتابخانه درحال مشاهده کردن کتاب های قدیمی و خاک خورده بودم هنگامی که متوجه صحبت کردن او شدم سرم را به ارامی به سمت او چرخاندم و با صدایی به نسبت ارام گفتم: این حقیقت است که دنیای ما بسیار پیچیده و ترسناک است و هیچکس نمیتواند حرکت بعدی ان را پیشبینی کند اما چیزی که حتی از ان هم ترسناک تر است انسان ها هستند .. انها با شخصیت های کاملا متفاوت متولد شده اند و هرکدام دیدگاهی را درمورد ما در ذهنشان دارند و حقیقت دردناک ماجرا اینجاست که شاید حتی اگه ما تمام عمرمان را با یک نفر از همین انسان ها سپری کنیم و زمانمان را برای شناخت انها صرف کنیم هیچوقت باز هم نفهمیم که دیدگاه واقعی انها درمورد چیزی چیست و انها به سادگی میتوانند دروغ بگویند و یا دیدگاهشان را تغییر دهند و یا حتی ممکن است انها واقعا ندانند که چه دیدگاهی دارند..
دوست من این چیزی که من درحال حاضر به تو میگویم در اصل موضوع [پیچیدگی دیدگاه انسان ها به یکدیگر یا چیزی] نیست در اصل پیچیدگی ذهن انسان ها و رفتار هایی که انها از خود نشان میدهند و تفاوت این دو با هم است و این درمورد هر انسانی که شما فکرش را بکنید وجود دارد چه سیاستمدار ها و چه دکتر ها و یا حتی پلیس ها...
در هر حال... ترسناک ترین چیز موجود کشف شده از نظر من انسان ها هستند تو اینطور فکر نمیکنی؟
او به ارامی درحالی که کمی از سخنان من تعجب کرده بود سرش را به نشانه ی تایید برایم تکان داد.. او در اصل شخصی بود که رنج های زیادی را در این دنیا تحمل کرده بود و بلا های مختلف زیادی بر سرش می آمد چیزی که اکثر ما ها نامش را میگذاریم بد شانسی یا سرنوشت..
چیزی که او به ندرت با ان مواجه شده بود انسان های طمعکار و دو روی اطرافش بودند..
دیدگاه ها (۲)

نظرتون چیه یک اهنگساز بشم؟ البته آهنگ ساز نه خواننده... یه ک...

Summer Sadness:

everything is too hard

میخوام یه پیج شخصی اینجا داشته باشم... خیلی خوب... معرفی میک...

بازگشت فرمانده

چندشاتی جونگکوک(پارت۱)

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط