Part7
Part7
دختر خونده مستر لی
.
.
ویو کوک
.
عصبی بودم سر تا پام خون بود رفتم تو اتاق ا.ت شوک شد انگار میدونست
قراره تو آینده کشتار بیشتر شه ولی اشک تو چشمش اذیتم میکرد
خب باید به این زندگی عادت میکرد
سرشو انداخته بود پایین(دخملمون سر به زیره) اذیت میشدم ولی خب با خودم کنار اومدم رفتم دوش گرفتم وقتی اومدم ا.ت رو تخت صورتشو چسبونده بود به بالشو انقد گریه کرده بود که بالش کلا خیس شده بود
.
+ا.ت؟ا.ت؟(با ترس)
سرشو از رو بالش بلند کردم همچنان گریه میکرد
+ چرا گریه میکنی!؟ به هر حال این زندگی که باید بهش عادت کنی
_ تو ترسناکی از اول اینو میدونستم از اول نباید اون شرط لعنتی رو قبول میکردم... از کجا معلوم یه روز من یا پدر خوندمو نکشی؟
+ انقد بهم بیاعتماد شدی؟
_ از یه قاتل...
نزاشت حرفشو تموم کنه لبشو چسبوند به لبش ازش جدا شد
+دوباره بگو؟ متوجه نشدم
_ ازت متنفرم خیلی...
دوباره اتفاق قبلی رخ داد
+ ببخشید دست خودم نیست خیلی وقته لب و زبونتو مال خودم نکردم داره پر رو میشه
.
ویو ا.ت
.
حرفاش رمانتیک و تحریک آمیز بود ولی من اهمیت ندادم و باهاش سرد شدم
بعد چند روز انگار کوک دلش تنگ شده بود اما من سرد بودم خب باهاش حرف میزدم ولی نه مهربون لبمو کیس میکرد ولی بدون همراهی من خودمو یه عروسک جلوه دادم یه شب تو اتاق نشیمن نشسته بودم و خونه رو نگا میکردم که کوک اومد
.
خب عذر میخوام
بقیش شرط داره
15 لایک کوتاه هم نمیام
دختر خونده مستر لی
.
.
ویو کوک
.
عصبی بودم سر تا پام خون بود رفتم تو اتاق ا.ت شوک شد انگار میدونست
قراره تو آینده کشتار بیشتر شه ولی اشک تو چشمش اذیتم میکرد
خب باید به این زندگی عادت میکرد
سرشو انداخته بود پایین(دخملمون سر به زیره) اذیت میشدم ولی خب با خودم کنار اومدم رفتم دوش گرفتم وقتی اومدم ا.ت رو تخت صورتشو چسبونده بود به بالشو انقد گریه کرده بود که بالش کلا خیس شده بود
.
+ا.ت؟ا.ت؟(با ترس)
سرشو از رو بالش بلند کردم همچنان گریه میکرد
+ چرا گریه میکنی!؟ به هر حال این زندگی که باید بهش عادت کنی
_ تو ترسناکی از اول اینو میدونستم از اول نباید اون شرط لعنتی رو قبول میکردم... از کجا معلوم یه روز من یا پدر خوندمو نکشی؟
+ انقد بهم بیاعتماد شدی؟
_ از یه قاتل...
نزاشت حرفشو تموم کنه لبشو چسبوند به لبش ازش جدا شد
+دوباره بگو؟ متوجه نشدم
_ ازت متنفرم خیلی...
دوباره اتفاق قبلی رخ داد
+ ببخشید دست خودم نیست خیلی وقته لب و زبونتو مال خودم نکردم داره پر رو میشه
.
ویو ا.ت
.
حرفاش رمانتیک و تحریک آمیز بود ولی من اهمیت ندادم و باهاش سرد شدم
بعد چند روز انگار کوک دلش تنگ شده بود اما من سرد بودم خب باهاش حرف میزدم ولی نه مهربون لبمو کیس میکرد ولی بدون همراهی من خودمو یه عروسک جلوه دادم یه شب تو اتاق نشیمن نشسته بودم و خونه رو نگا میکردم که کوک اومد
.
خب عذر میخوام
بقیش شرط داره
15 لایک کوتاه هم نمیام
۴.۳k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.