ستاره من(پارت 15)
ستاره من(پارت 15)
جیمین: چونه ا. ت رو گرفت کشوند سمت صورتش تا رفت لباشو ببوسه ا. ت کنار کشید*
ا. ت: یادم نمیاد پیشنهادتو قبول کرده باشم
جیمین: اوه بیبی لجباز من که میدونم قبول میکنی
ا. ت* از بغل جیمین بلند شد* برو ازچادر بیرون الان یونا میاد
جیمین:* چشاشو چرخوند بلند شد*زیاد نزدیک یونا جئونگ نشو خوشم نمیاد *رفت*
ا. ت:*میخنده*
ویو جیمین
بیبی کوشولو خجالتی من زیادی برام با ارزشه من براش جون میدم طمئنم قبول میکنه قبولم نکرد کاری میکنم قبول کنه رفتم توی چادر نودم دوتا توله سگو نادیده کرفتم دراز کشیدم چشامو بستم به سناریو رویای خودم درباره من و ا. ت فک میکردم
ویو ا. ت
این الان سرم غیرتی شد نزدیکشون بشم چه غلطی میخواد بکنههه احمق جذاب
*همون لحضه یونا امد*
یونا: یونی جونم حالت خوبه
ا. ت: اله خوبم
یونا: باشه من برم عکسای کنم
ا. ت: باشه
یونا: میای
ا. ت: نه میخوام استراحت کنم
یونا رفت و.........
جیمین: چونه ا. ت رو گرفت کشوند سمت صورتش تا رفت لباشو ببوسه ا. ت کنار کشید*
ا. ت: یادم نمیاد پیشنهادتو قبول کرده باشم
جیمین: اوه بیبی لجباز من که میدونم قبول میکنی
ا. ت* از بغل جیمین بلند شد* برو ازچادر بیرون الان یونا میاد
جیمین:* چشاشو چرخوند بلند شد*زیاد نزدیک یونا جئونگ نشو خوشم نمیاد *رفت*
ا. ت:*میخنده*
ویو جیمین
بیبی کوشولو خجالتی من زیادی برام با ارزشه من براش جون میدم طمئنم قبول میکنه قبولم نکرد کاری میکنم قبول کنه رفتم توی چادر نودم دوتا توله سگو نادیده کرفتم دراز کشیدم چشامو بستم به سناریو رویای خودم درباره من و ا. ت فک میکردم
ویو ا. ت
این الان سرم غیرتی شد نزدیکشون بشم چه غلطی میخواد بکنههه احمق جذاب
*همون لحضه یونا امد*
یونا: یونی جونم حالت خوبه
ا. ت: اله خوبم
یونا: باشه من برم عکسای کنم
ا. ت: باشه
یونا: میای
ا. ت: نه میخوام استراحت کنم
یونا رفت و.........
۶۰۱
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.