ویو

- ویو
جانکوک بلند شد و ماهم رفتیم خونه
دکتر گفت باید دو سه روز توی خونه مراقبش باشم
+ لینا
- بله
+ بیا
-باشه رفتم توی اتاق که از پشت در من رو گرفت و چسبودند به دیوار و گفت
+ وقتشه خانم کوچولو رو دوباره مال خودمون کنیم
- یا تو هنوز خوب نشدی تا دو سه روز دیگه اصلا من همیشه مال تو ام پس دیگه لازم نیست بخوای منو مال خودت کنی
+ اون که صد البته مال منی ولی میدونی چیه
+ تحریک شدم( خجالت )
- تو میخواستی منو مال خودت کنی حالا از اینکه بگی تحریک شدم خجالت میکشی؟ (خنده )
+ کی گفته من خجالت کشیدم از خودت حرف در نیار
- منم چیزی نگفتم باشه( خنده ریز )
+ یا
- اوکی بیا پایین غذا بخور
+ باشه
+ ویو
رفتم پایین دیدم سه مدل غذا درست کرده شروع کردم به خوردن واقعا دلم برای دست پختش تنگ شده بود
- برو استراحت کن تا من ظرف هارو بشورم
+ باشه پس تند بیا
- باشه
- ویو
ظرفارو شستم خیلی خسته شدم گرد گیری هم کردم رفتم از پله ها بالا دیدم هیچ صدایی نمیاد پس درو باز کردم جانکوک مثل یه بانی کوچولو خواب بود
+ ویو
دیدم صدای آب قطع شد که خودم رو زدم به خواب که لینا آمد کنارم و گفت
- خیلی دوست دارم جانکوک
+ منم دوستت دارم ستاره اسمونم ( کشیدن لینا توی بغلش )
+ بیا با هم دیگه بخوابیم
- باشه (بوسیدن جانکوک)
دیدگاه ها (۰)

قهوه تلخ پارت ۳۶ویو دازای چویا رو رسوندیم ، رفتیم خونه . وار...

{مافیای من}{پارت ۱۰}باشه عشقم بخواب کوک ویو همین طور مونده ب...

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط