من با تمام سارها

من با تمام سارها
با چشمه سارها
با بیشه زارها
سخن گفته ام
با تمام انسانهایی که عاشق بوده اند
حتی مردگانی عاشق
..

باتمام بادها
باتمام یادها
حتی
باتمام باده ها
شراب ها
مست ها
یاشاید
حتی تمام دیوانگان

اما
آنان
هرگز تورا به یاد نمی آورند
شایدتو
پیش از پیدایش زمین
پیش از گریستن عاشقی برسرسنگی
در افقهای خونین
سفرت را آغاز کرده ای
...

اما نه
تو هنوز هم در خیال منی
ومن
ترا در هر کاسه آبی که می نوشم
وخوابی که می روم
خواهم دید

نمی دانم
گمراه کدام باورم
که راه رفته تورا
از یاد برده ام

یاشاید
همچون رانده شده ای عاشق
همه چیز را با تو می بینم
شاید مجنونم
وچون دیوانه ای تنها
در پی هیچ
شتابان می دوم
نمی دانم
...
#موسی_افتخاری

@mosaeftekhari
دیدگاه ها (۲)

بر تاکهاخوشه ها خشکیده اندوپیاله های بی شرابخاک میخورنددر می...

با کلمات بسیاری زیسته امکلماتی چون پدرنانرنجوزمینامروزدر آست...

{مادر مهربانی ها..}

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط